+ نوشته شده در سه شنبه دوم اسفند ۱۳۹۰ساعت 1:11  توسط عبدالله
|
دوران جوانی یکی از با ارزش ترین، متنوع ترین و پیچیده ترین چشم انداز های زندگی است. ایام جوانی دوران درخشندگی و فروغ شور و هیجان، سرور و شادی و نشاط و امید و دوران قوّت و قدرت و کار و کوشش است. [1] . آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1369، ص 449. [2] . کلینی، محمد بن یعقوب، روضه کافی، قم، دار الکتب الاسلامیه، 1348، ص 93. [3] . فیض الاسلام، نهج البلاغه، ص 903. [4] . همان، دشتی، حکمت 449. [5] . محمدی ری شهری، میزان الحکمه، دار الحدیث، 1416 ق، ج5، ص 9.
+ نوشته شده در سه شنبه دوم اسفند ۱۳۹۰ساعت 1:4  توسط عبدالله
|
+ نوشته شده در سه شنبه دوم اسفند ۱۳۹۰ساعت 0:55  توسط عبدالله
|
رسانه، نقش مهمي در انتقال اطلاعات و تجربيات دارد. در جهان امروز رسانه ها نه تنها ابزار مهمي در انتقال علم و دانش هستند و مسائل مربوط به جامعه را دراختيار مخاطبان مي گذارند، بلكه در حوزه عمل اجتماعي و سياسي نقش بسيار حساسي را ايفا مي كنند و اصولا جنگ نرم و جنگ رواني در حوزه رسانه ها تعريف و تبيين مي شود.
+ نوشته شده در سه شنبه دوم اسفند ۱۳۹۰ساعت 0:42  توسط عبدالله
|
لباس و پوشش پديدهاي است كه به اندازه طول تاريخ بشر سابقه و به قدر پهنة جغرافيايي زمين گسترش دارد و از ديرباز در اقوام و ملل مختلف نوعي پوشش وجود داشته است.[1] [1] . شهيد مطهري، مرتضي، مسأله حجاب، ج 42، ص 21، صدرا قم، سال 1374 و همچنين هاشمي كاوندي، مجتبي، روان شناسي زن، چاپ سوم، نشر شفق، قم، سال 1378، ص 213.
+ نوشته شده در سه شنبه دوم اسفند ۱۳۹۰ساعت 0:39  توسط عبدالله
|
برخي علت هايي كه موجب شده امروزه اين فريضة مهم در جامعه و كشور ما به خوبي اجراء نشود عبارتند از:
الف) عدم آگاهي بعضي از آمرين به معروف و ناهين از منكر از قوانين اين مسأله (قوانين شرعي و حكومتي) يكي از عواملي كه باعث شده اين فريضه به خوبي اجراء نشود اينست كه، بعضي از آمرين به معروف و ناهين از منكر به علت عدم آگاهي از قوانين امر به معروف و نهي از منكر، هم خود و هم ديگران را دچار مشكل مي كنند و هم تأخير عمل امر به معروف و نهي از منكر را از بين مي برند و موجب بدبيني افراد جامعه به دين و اين فريضة مهم مي گردند و موجب مي شوند كه مردم احساس كنند كه، جامعه اي كه هر انساني امر به معروف و نهي از منكر را انجام مي دهد آن هم بدون اطلاع از قوانين، جامعة خودسري، و بدون قانون و ضابطه است. از طرفي خود آمرين و ناهين هم به علت عدم آگاهي از قوانين مورد برخورد مسئولين و بي توجهي مسئولين امر قرار مي گيرند، لذا آنها احساس ناراحتي و نااميدي مي كنند و به نوعي در انجام اين فريضة بسيار مهم در مواقع صحيح و درست هم سُست مي شوند. لذا بايد آمرين و ناهين از فكر آموزش هاي لازم و كاربردي را در اين زمينه ببيند. ب) عدم آگاهي آحاد مردم از اهميت اين فريضه: امر به معروف و نهي از منكر از مهمترين فرائض مي باشد و در حقيقت مي توان گفت كه قوام ساير فرائض به اقامة اين مهم ممكن مي باشد. و اعتقاد به اين مسئله از ضروريات دين است و طبق فتواي امام خميني و ساير فقهاء، منكر امر به معروف و نهي از منكر با التفات به لازمه بودن و التزام به آن، خارج از دين و كافر مي باشد. دين مقدس اسلام اهميت اين فريضه را بيان كرده و تأكيد بسياري بر آن در قرآن و احاديث امامان شيعه شده است. قال الله تعالي«وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛[1] و بايد كه باشند از شما جمعي كه بخوانند بسوي خوبي و امر كنند بخوبي و نهي مي كنند از منكر و ايشانند رستگاران.» پيامبر اسلام فرمودند: «إنَّ الله عزوجل ليبغض المؤمن الضعيف الذي لادين له، فقيل و ما المؤمن الضعيف الذي لا دين له؟ قال: الذي لاينهي عن المنكر؛ همانند خداوند عزوجل هر آينه غضب مي كند بر مؤمن ضعيفي كه دين ندارد. پس سؤال شد مؤمن ضعيفي كه آنچنان صفت دارد كه دين ندارد كيست؟ پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: آن كسي كه نهي از منكر نمي كند.[2] در اين باره احاديث بسياري داريم. وقتي ما به تاريخ نگاه ميكنيم قيام امام حسين(ع) در جهت اقامة امر به معروف و نهي از منكر بوده است. و حسين بن علي شهيد راه اقامة امر به معروف است. لذا اين مسئله اهميت ويژه اي دارد در حالي كه آحاد افراد جامعه از اين اهميت آگاهي ندارند، و شايد اگر بدانند انجام صحيح فريضه امر به معروف و نهي از منكر چه بركات و منافع و دفع مضرات دارد كه شايد ديگر بي توجه به اين مسئله نباشند. پس بر اهل علم و فضيلت، دلسوزان، مسئولين و غيره مي باشد كه در جهت آگاهي بخشي به مردم تلاش كنند، تا مردم توجه پيدا كرده و امر به معروف و نهي از منكر به خوبي اجرا شود. ج) عدم حمايت قانوني از آمران و ناهيان در برخي موارد: يكي از مشكلات بر سر راه آمران به معروف، عدم حمايت قانوني از آنها مي باشد. بدين معنا كه، اگر امر به معروف در راستاي ايفاي وظيفه امر به معروف و نهي از منكر با مشكل و مسئله اي روبرو شد، قوانين حمايتي كاملي از اين جهت نداريم. و شايد بعضي از ارگان هاي ذي ربط حمايت قانوني لازم را از آنها به عمل نياورند و لذا كساني كه مي خواهند در اين راه قدم بردارند از مشكلات و مسائلي كه ممكن است پاپيچ آنها بشود مي ترسند و از ثبات قدم لازم در اين راه برخوردار نمي باشند. د) عدم پايبندي برخي مسئولان نسبت به اين فريضه: يكي از عواملي كه مي تواند نقش مؤثري در راستاي عمل به فريضة امر به معروف و نهي از منكر داشته باشد، پايبندي مسئولان به اين فريضه بسيار مهم است. هرگاه سخن از امر به معروف و نهي از منكر به ميان مي آيد، ذهنها فقط متوجه تار موي زنان و شيوة پوشش زنان و جوانان در جامعه و امثال آن مي شود. كه البته توجه و حساس بودن به اين مسائل هم خوب است. امّا مسائل مهمتري وجود دارد كه هرگاه آن مسائل درست شود. مسائل پايين تر آنها نيز، امكان درست شدنش بيشتر است. هـ) عدم احساس مسئوليت همگاني نسبت به اين فريضه: متأسفانه در مسئله امر به معروف و نهي از منكر بعضي ها فكر مي كنند اجراي امر بمعروف و نهي از منكر بر عهدة نهادهاي حكومتي است و يا بر عهدة قشر خاصي است. در حالي كه اين مطلب درست نيست و طبق روايات رسيده از ائمه معصومين ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ همة مردم در مقابل هم ديگر مسئول هستند. طبق فرمايش پيامبر معظم اسلام: (كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته) يعني تمام مردم در مقام آنچه كه هستند بايد پاسخ گو باشند و مردم در مقابل يك ديگر مسئول هستند. لذا بايد تمام افراد اقامة امر بمعروف و نهي از منكر كنند و اگر گناهكار ببيند مورد اعتراض همة مردم واقع شده از عمل خود دست بر مي دارد. و) اهل عمل نبودن بعضي از آمران به معروف و ناهيان از منكر: آقا اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: كسي بايد امر به معروف و نهي از منكر بنمايد كه داراي سه خصلت باشد: 1. به آنچه كه امر مي كند، عالم بوده و آگاهي كامل از آن داشته باشد. 2. خود مرتكب عملي نشود كه مردم را از آن باز مي دارد. 3. در آنچه كه امر يا نهي مي كند عدالت را رعايت نمايد و در اينكار رفق و مدارا را از نظر دور ندارد.[3] يكي از بهترين شيوههاي امر به معروف و نهي از منكر، رفتار عملي خود آمر و ناهي است. وقتي شخصي در يك مورد امر و نهي مي كند ولي در مورد ديگر خود مرتكب خلاف مي شود، ديگران را نسبت به خود فقط بدبين و بي اعتماد نمي كند، بلكه نسبت به همه بدبين و بي اعتماد مي كنند. ز) عدم برخورد مناسب بعضي از آمران و ناهيان: در انجام اين عمل و فريضه شخص آمر و ناهي بايد آگاهي از احكام و قوانين داشته باشد و پايبند به قوانين و احكام باشد و در اجراي حدود و قوانين پا فراتر از محدودة مشخص شده نگذارد. ما طبق فرمايش آقا اميرالمؤمنين كه در بند قبل بيان شده در اجراي اين فريضة عدالت و مدارا را از نظر دور نداريم و شرايط و مراتب امر بمعروف و نهي از منكر را اجراء كنيم و تا مي توانيم از خشونت پرهيز كنيم. ح) عدم آگاهي از هدف امر به معروف و نهي از منكر: اگر ما به مطالب متون ديني دربارة امر به معروف و نهي از منكر نگاه كنيم، متوجه مي شويم كه، دين اسلام به فريضه امر به معروف و نهي از منكر كه موجب بناء دين و استحكام جامعه اسلامي مي شود، با ظرافت خاصي نگاه مي كند و هدف از انجام اين فريضه را اِعمال قدرت و يا خشونت و سخت گيري و غير منعطف بودن بر جامعه نمي داند. در واقع اين فريضه يك فريضة آگاهي بخشي و دلسوزي براي تك تك افراد جامعه است. فريضة كه بر روش منطقي و فرهنگي مبتني است. چون هيچگاه نمي توان با زور اصلاحي پايدار و اساسي و ماندگار در جامعه بوجود آورده و اگر زمينة اصلاح و قبولي سخن درست در جامعه وجود نداشته باشد، كار بجاي نخواهد رسيد. همانطور كه دعوت بسياري از انبياء عظام در طول سالهاي متمادي به علت عدم قبول امتهايشان به جايي نرسيد، كه البته اثراتي بر اين عدم قبول و اصلاح مترتب بوده و مي باشد، از جمله عذابهاي الهي كه بر اُمَمِ پيشين نازل گرديده شد. ط) مانع تراشي برخي دستهاي پنهان و آشكار: عده اي در جامعه اعم از برخي مسئولين ناسالم و غير مسئولين وجود دارند كه تمام تلاش و كوشش خود را بر آن دارند كه اجراي اين فريضه را به علل مختلف تعطيل كنند و يا به حداقل برسانند. در واقع آنها وجود اين فريضه را در جامعه، مانعي براي رسيدن به اهداف و منافع دنيائي خود مي دانند و لذا به شيوه هاي عوام پسند و يا جلوه هاي منطقي و دلسوزانه و غيره به دنبال مانع تراشي هستند. چون آنها مي دانند اگر بخواهند نان حرام، فساد و فحشاء زد و بند و غيره در جامعه وجود داشته باشد و آنها به منافع خود از طريق تباهي ديگر اقشار جامعه برسند نبايد امر به معروف و نهي از منكر وجود داشته باشد. لذا آنها در مقام اجراء، قضاوت و غيره در صدد جلوگيري از اقامة اين فريضه مهم بر مي آيند. معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1. كتاب مسئوليت و نظارت مردم در حكومت اسلامي، تأليف هادي دوست محمدي، چاپ 1360. 2. ترويج فساد، توطئه ي ديگر استكبار جهاني عليه انقلاب اسلامي، نوشته محمدتقي رهبر، چاپ تهران. 3. تقيه امر بمعروف و نهي از منكر، نوشته سيداحمد طيبي شبستري، مؤسسة انتشارات اسلامي، تهران، چاپ سال 1350. 4. امر بمعروف و نهي از منكر از ديدگاه امام خميني. [1] . آل عمران/104.
+ نوشته شده در سه شنبه دوم اسفند ۱۳۹۰ساعت 0:16  توسط عبدالله
|
استاد برجسته حوزه علميه قم مشكل قانونگذاري غرب را نداشتن مباني درست دانست و گفت: مواد قانون حقوق بشر و آزادي بر مبناي اميال شخصي و جاهليت مدرن تدوين شده است.
+ نوشته شده در یکشنبه سی ام بهمن ۱۳۹۰ساعت 10:38  توسط عبدالله
|
تعلیم یاد دادن و آموزش و تعلّم فراگیری دانش است، تعلیم تاباندن نور علم و دمیدن روح حیات به كالبدی روح و خسته جامعه و تعلّم رها شدن از گرداب نادانستههاست. و اسلام در این حركت از همه مكاتب پیشقدمتر و مصمّمتر است، به طوری كه آموزش و فراگیری دانش از محوریترین برنامههای فردی و اجتماعی این مكتب الهی به شمار میرود. نخستین نغمههای آسمانی وحی در اسلام، بیان كننده ارزش قلم و آموزش علم و دانش است و آن را از جمله نعمتهای مهمّ خداوند در مورد انسان معرفی میكند. اولین معلّم این مكتب ذات باریتعالی و نخستین دانش آموزش نبی مكرم اسلام است. « اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِی خَلَقَ ... اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ» (علق، 1 ـ 5)؛ ای رسول بخوان بنام پروردگارت كه تو را خلق كرد... بخوان و پروردگار تو كه بهترین كریمان است. آن خدائی كه به انسان علم نوشتن به قلم آموخت و به بشر آنچه را نمیدانست تعلیم داد.
این آیات خط مشی فرهنگی در جهان اسلام را از همان ابتدا ترسیم مینماید، خصوصاً این كه بدانیم اسلام در سرزمینی طلوع كرد كه تاریكی جهل همه جا را فراگرفته بود و تنها هفده نفر در آن سرزمین باسواد بودهاند[1] و حتی تمدنهای ایران و روم نیز اكثرت مردم را از آموزش محروم مینمودند. تعلیم و تعلّم از اهداف بعثت انبیاء و سیره عملی معصومین ـ علیهم السّلام ـ در چهار آیه از قرآن كریم آموزش علم و پرورش نفوس انسانها از مهمترین اهداف بعثت انبیاء معرفی شده است، كه این آیات عبارتند از: سوره جمعه، آیه 2؛ سوره آل عمران، ایه 164؛ سوره بقره، آیات 15 و 129. خداوند در سوره جمعه میفرماید: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَهَ»؛ او كسی است كه در میان مردمی امّی رسولی را از خودشان مبعوث كرد تا آیات او را بر آنها بخواند و آنان را تزكیه كند و كتاب و حكمت را به آنها بیاموزد. پیامبر گرامی اسلام نیز، تعلیم را از اهداف مهمّ رسالت خویش معرفی مینمایند، چنانچه نقل شده روزی رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ وارد مسجد شدند و دو گروه از مردم را مشاهده نمودند، گروهی مشغول عبادت و راز و نیاز با معبودشان بودند و گروه دیگر به تعلیم و تعلّم و مذاكره علمی اشتغال داشتند. ایشان فرمودند: «كلاهما علی خیر» هر دو كار خوبی میكنند. «و لكن بالتّعلیم اُرسلتُ» لكن من برای تعلیم به رسالت مبعوث شدهام و بعد داخل جمعیتی شدند كه به مذاكره علمی مشغول بودند.[2] ازاین رو پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ از هر فرصتی برای آموزش مردم بهره میبردند و از هیچ كوششی دریغ نمیورزیدند. به عنوان نمونه، پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ بعد از جنگ بدر خطاب به اسیران جنگی فرمودند: هر كس از شما كه باسواد است بتواند به ده نفر از اطفال مسلمین خواندن و نوشتن بیاموزد آزاد میشود.[3] از بارزترین حركات علمی در سیره معصومین ـ علیهم السّلام ـ جنبش علمی امام باقر ـ علیه السّلام ـ و امام صادق ـ علیه السّلام ـ بود. به جهت فرصتی كه در اثر اختلافات بنی امیه و بنی عباس پیش آمده بود. این دو بزرگوار آزادی عمل بیشتری داشتند؛ از این رو، به تعلیم و تربیت شاگردان اقدام نمودند به طوری كه در حوزه درسی امام صادق ـ علیه السّلام ـ چهار هزار شاگرد در علوم فقه، اصول، كلام، تفسیر، طب، شیمی و... پرورش یافتند كه از جمله بارزترین آنها در كلام، هشام بن حكم، در فقه زراره بن اعین، در حكمت مفضل بن عمر و در شیمی جابر بن حیّان بودند.[4] وجوب تحصیل دانش و تعلیم آن از نظر اسلام: از نظر اسلام علم آموزی و تعلیم نه تنها امری پسندیده است، بلكه از واجبات این دین به شمار میرود و آیات و روایات زیادی بر آن دلالت دارند. از جمله این كه رسول گرامی اسلام فرمودهاند: «طلب العلم فریضهٌ علی كلّ مسلمٍ»؛[5] فراگیری دانش بر هر مسلمانی واجب است. از طرف دیگر بر دانشمندان هم واجب است كه به امر آموزش اهتمام ورزند، چنان چه در بیان دیگری از پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل شده كه فرمودند: «ما أخذ اللهُ المیثاقَ علی الخلقِ أن یتعلّموا حتّی أخذَ علَی العلماء أن یعلّموا»؛[6] خداوند از مردم برای یادگیری عهد و پیمان نگرفت مگر این كه از دانشمندان برای یاد دادن پیمان گرفت. نبی مكرّم اسلام به مسلمین توصیه مینمودند به دنبال دانش بروید و در فراگیری دانش هیچ گونه محدودیت زمانی و مكانی نداشته، از ابتدای كودكی تا آخر عمر در پی آموختن باشید؛ «اُطلبوا العلم من المهد الی اللّحد» و حتی اگرتنها راه دستیابی به علم و دانش سفر به دوردستترین نقاط جهان همچون چین باشد كه در آن زمان مسافرت به آنجا به آسانی ممكن نبود، از هیچ كوششی دریغ ننمائید. «اطلبوا العلم و لو بالصّین».[7] طلب علم آن چنان مهم است كه در دین اسلام طلب آن از طلب مال واجبتر و ارزش آن از عبادت بالاتر شمرده شده است، در بیانات گهربار امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ میخوانیم: «ایّها الناس إعلمُوا أنّ كمال الدّین طلبُ العلم و العمل به الا و انّ طلبَ العلم أوجبُ علیكم من طلب المال»؛[8] ای مردم كمال دین در جستجوی دانش و عمل به آن است و آگاه باشید كه تحصیل علم از طلب مال واجبتر است. و در بیان دیگری فرمودند: «جستجوی دانش برتر از عبادت است»[9]. چرا كه تنها عبادتی ارزش دارد كه از روی معرفت باشد و تنها عالم است كه در دام شبهات و وسواس گرفتار نمیشود. در میان همه معارف بر تعلیم و تعلّم احكام و معارف دین تأكید بیشتری شده است. به حدّی كه بر مسلمین واجب گردیده كه از هر قومی افرادی برای فراگیری علوم دین هجرت كنند و بعد از تحصیل به میان قوم خود برگشته و آنها را آموزش دهند؛ «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ»[10]؛ پس چرا از هر طائفهای گروهی هجرت نمیكنند تا علم دین بیاموزند و وقتی برگشتند به سوی قوم خود، آنها را انذار كنند. امام صادق ـ علیه السّلام ـ آن چنان در امر آموزش دین اهتمام داشتند كه میفرمودند: «لو أتیتُ بشابٍّ من شبابِ الشّیعهِ لا یتفقَّه لأدبتهُ»؛[11] اگر ببینم جوانی از میان جوانان شیعه به فراگیری احكام دین نپرداخته است او را تأدیب میكنم. علم واجب از نظر اسلام: گفته شد از نظر اسلام تحصیل دانش امری لازم و واجب است، حال سؤال این است كه آیا فراگیری تمام علوم واجب است یا نه؟ در جواب این سؤال باید گفت كه علوم بر دو دستهاند: 1. علومی كه از یادگیری و تعلیم آنها صریحا نهی شده مانند: سحر كه یا برای خود فرد و یا جامعه فسادآفرین هستند و یا این كه اشخاص به قصد ضرر زدن به دیگران میآموزد، آموزش و یادگیری این دسته از علوم مگر در مواقع ضرورت حرام میباشد؛ 2. علومی كه جزو دسته اول نیستند، كه اینها خود بر دو گروهند: 1. دانشهایی كه مقدمه سازندگی مادی و یا معنوی، دنیوی و یا اخروی، فردی و یا اجتماعی میباشند و بدون آنها حیات مادی و معنوی انسان به مخاطره میافتد، كه تحصیل آنها به صورت واجب عینی مثل شناخت اصول عقائد و تكالیف شرعیه و یا واجب كفائی همچون علم طبّ و شیمی و... بر همگان لازم است. 2. دانشهایی كه نقل حیاتی در زندگی فرد و یا اجتماع ندارند، كه اینها با توجه به مصالح و مفاسدی كه دارند، بر سه گروهند: 1. مستحب: هر دانشی كه مقدمه تقویت بنیه مادی و یا معنوی فرد و یا جامعه است و بدون آن ضربهای به نیازهای اصولی وارد نمیشود، البته در صورتی مستحب است كه با قصد قربت فرا گرفته شود. 2. مباح: همین دانشها اگر بدون قصد قربت آموخته شودن مباح به شمار میآیند. 3. مكروه: دانشهایی كه مقدمه فساد نیستند، امّا سودی نیز در بر ندارند، اگر موجب تضییع عمر گردند و انسان را از مقصد دور نمایند لغو و مذموم و مكروه به شمار میروند. مثل علم انساب.[12] پس اگر چه تعلیم و تعلّم در اسلام جایگاه والائی دارد ولی این طور نیست كه اسلام به تمامی علوم به طور یكسان توجه داشته باشد، بلكه به میزان تأثیری كه در اساس زندگی بشر و تعالی او به سوی كمال دارند، دارای درجات متفاوتی نیز هستند و حكم تعلیم و تعلم آنها نیز تفاوت دارد. [1] . فروغ ابدیت، ج 1، ص 68، دفتر تبلیغات، چ پنجم، آیت الله سبحانی. [2] . بحار الانوار، ج 1، ص 26، بیروت، 1403 ق. [3] . فروغ ابدیت، ج 1، ص 518. [4] . ر.ك: در مكتب احیاگر تشیع، دكتر علی قائمی. [5] . اصول كافی، ج 1، ص 35، انتشارات علمیه اسلامیه، چ اول، شرح و ترجمه سید جواد مصطفوی. [6] . جامع الاحادیث، ص 67. [7] . بحار الانوار، ج 1، ص 77؛ و ج 2، ص 32. [8] . تحف العقول، ص 199، موسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، 1416 ق. [9] . بحار، ج 69، ص 80، ح 29. [10] . توبه، 122. [11] . اصول كافی، ج 1، ص 36. [12] . سیمای علم و حكمت در قرآن و حدیث، ص 151، محمدی ری شهری، دار الحدیث، چ اول.
+ نوشته شده در چهارشنبه دوم آذر ۱۳۹۰ساعت 1:38  توسط عبدالله
|
امام هادي(ع) در جايي بنام صريا در نزديكي شهر مدينه در نيمه ماه ذيحجه سال 212 هجري قمري به دنيا آمد و در ماه رجب سال 254 هجري قمري در سامرا از دنيا برفت. مدت امامت آن حضرت 33 سال و مادر آن امام عزيز سمانه نام داشت.
+ نوشته شده در شنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۰ساعت 14:10  توسط عبدالله
|
در آيات و روايات از پيامبر(ص) چنان سخن به ميان آمده كه گويي سخن گفتن از ايشان بي سخن گفتن از حقيقت و باطن وي يعني اميرمؤمنان(ع)، امري ناپسند است. شايد اين معنا را در موارد بسياري بتوان ردگيري و شناسايي كرد كه از آن جمله ناپسندي صلوات ابتر بر آن حضرت(ع) است كه از آن نهي و بازداشته شده است. خاستگاه اين نگرش را مي بايست در همان كلام الهي يافت كه اميرمؤمنان علي(ع) را جان و باطن پيامبر(ص) معرفي مي كند و در آيه مباهله به صراحت از نسبت دو مظهر مطلق و كامل هستي پرده برمي دارد.اين تأكيد در آيات و روايات درحالي انجام مي گيرد كه در مقام ظاهر و جهان خارجي نيز زايشگاه حضرت اميرمؤمنان(ع) كعبه مي شود تا بر همگان آشكار شود كه وي باطن و تاويل همه ظواهر هستي است و اگر خداوند در بطون خويش ظهور بطني داشته باشد، در كمال علي(ع) تجلي و ظهور بطني مي يابد. از اين رو وي مصداق اتم و اكمل هوالاول و الاخر و الظاهر والباطن مي شود. رسول خدا(ص) پيش از رحلت خود پيش بيني كرده بود كه پس از وي كينه هاي بدري، حنيني و خيبري گروهي سر مي گشايد و خاندان پاك ايشان را به آتش كين و حسد مي سوزاند. ريشه اين حسادت ها و كينه ها قطعاً در مقام عظماي ولايت اميرمؤمنان نهفته بود كه از سوي خدا و پيامبر به آن حضرت رسيده بود. نويسنده در مقاله حاضر به واكاوي اين مقام پرداخته تا معلوم شود چرا چنين مقامي براي عده اي كينه توز سخت و گران مي آمد.
+ نوشته شده در شنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۰ساعت 14:7  توسط عبدالله
|
عظمت عيد را؛ خواه عظمت 18 ذي الحجه، يا سرزمين غدير را آن متزمّن و متمكّن تأمين مي كند. اگر متزمّن،حقيقت قرآن بود، شب قدر مي شود خير م ن الف شهر(1)؛ و اگر حقيقت آن متزمّن، ولايت بود، اين روز غدير هم شبيه شب قدر خواهد بود؛ حرمت خاص خود را دارد. همچنين اگر آن متمكّن، قرآن بود، كوه حراء حرمت خاص پيدا مي كند و اگر آن متمكّن، جريان ولايت بود، وادي خم محترم مي شود. عمده آن است كه آن متزمّن و آن متمكّن چه باشد.
+ نوشته شده در شنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۰ساعت 13:52  توسط عبدالله
|
علامت آنكه حق او را دوست دارد آن است كه سه خصلت بدو دهد؛ سخاوتي چون سخاوت دريا، شفقتي چون شفقت آفتاب و تواضعي چون تواضع زمين...
+ نوشته شده در سه شنبه هفدهم آبان ۱۳۹۰ساعت 13:19  توسط عبدالله
|
دختر و پسر قبل از ازدواج بايد تكليف برخي از شرايط و ملاك هاي زندگي در كنار هم را به صورت قاطعانه روشن كنند. دختر و پسرها قبل از ازدواج بايد 8 موضوع براي زندگي مشترك خود در نظر گرفته و برايشان مهم باشد.
+ نوشته شده در سه شنبه هفدهم آبان ۱۳۹۰ساعت 13:17  توسط عبدالله
|
او همين جاست همين جا/ نه در خيال مبهم جابلسا
+ نوشته شده در سه شنبه هفدهم آبان ۱۳۹۰ساعت 13:9  توسط عبدالله
|
رسول اكرم(ص) فرموده اند: «من اكثر الاستغفار جعل الله له من كل هم فرجا و من كل ضيق مخرجا و يرزقه من حيث لايحتسب» هر كس بيشتر استغفار كند از هر غمي دور مي شود و از هر تنگنايي خارج مي شود و از جايي كه گمان نمي كند روزي مي گيرد. (مستدرك الوسائل ج 5 ص 317)
+ نوشته شده در یکشنبه سوم مهر ۱۳۹۰ساعت 13:12  توسط عبدالله
|
آنچه در پي مي آيد بررسي شكل و ماهيت روابط اجتماعي حاكم بر جوامع ايماني است كه در آن مومنان به جاي رفتار براساس عدالت و مساوات، رفتارهاي توأم با احسان و نيكي در پيش مي گيرند. نويسنده در اين مطلب با اشاره به حديثي از علي(ع) بيان مي كند كه بهترين راه سرزنش و توبيخ ديگري و راه متوجه كردن او به خطاهايش، نه تلافي كردن بلكه احسان و خوبي كردن به او است كه باعث مي شود شخص از كرده خود پشيمان گشته و راه درست را در پيش بگيرد. با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۰ساعت 19:20  توسط عبدالله
|
طآيت الله مكارم شيرازي:
براساس كلام حضرت اميرالمومنين(ع)، مردم سه دسته هستند. دسته نخست، دانشمندان و عالمان رباني مي باشند. دسته ديگر افرادي كه دنبال علم عالمان رباني مي روند و دسته ديگر افرادي هستند كه نور علم بر آنها نتابيده است... دسته سوم افرادي بي ارزش و بي سر و پا هستند كه هرجا سر و صدايي شود، دنبال آن مي روند و همانند برگ هاي پاييزي با وزش باد به اين طرف و آن طرف مي روند؛ بنابراين، انسان ها بايد تلاش كنند حداقل جز افرادي باشند كه به دنبال فراگيري علم علما هستند1. سلوك علمي و الهي انسان آيت الله صافي: سيرعلمي بايد در راستاي سيرالهي و عبادي باشد؛ انساني كه دنبال علم اندوزي مي باشد، اگر در مسير الهي قرار گيرد، به گونه اي كه دنبال ايجاد استقلال براي جامعه اسلامي باشد، درس خواندن و حضور او در كلاس، همه عبادت خداوند مي شود كه از بسياري از عبادت ها كه انسان انجام مي دهد، باارزش تر است. 2 لزوم عمل به فريضه امر به معروف و نهي از منكر آيت الله صافي: در اين موقع حساس، تكليف همه بدون استثناء، رعايت احكام شرع و حلال و حرام دين است، و هر كس برحسب توان خود بايد امر به معروف و نهي از منكر نمايد تا تدريجا معروف، منكر نشود و منكر عنوان معروف پيدا نكند. همه بايد بدانند تظاهر به بي حجابي كه شكستن حريم شرع مقدس و عادي نمودن گناه است و جنبه بدآموزي نيز دارد، اشاعه ي فساد محسوب مي شود و حكومت بايد با آن برخورد نمايد. همچنين اختلاط بين زن و مرد نامحرم به خصوص در ادارات و مراكز علمي، مفاسدي بر آن مترتب است كه باعث انحطاط در فراگيري علوم مي شود. نهي از منكر وظيفه همه مسلمان ها است؛ هر كس بايد از خانواده و اطرافيان خود شروع كند و با بيان متين، نهي از منكر نمايد. مسئولان امر هم كه قدرت و توانائي دارند بايد طبق وظيفه، اقدام نمايند و جلوي منكرات را بگيرند. اينجانب هم كرارا اين مفاسد را به اولياء امور تذكر داده ام و باز هم تذكر خواهم داد3. شاخص هنر اسلامي آيت الله جوادي آملي: اگر سرگرمي و بازي به هنر و هنرمند اعتلا نيابد، (شخص) باخته است و اگر بازي هاي سينما و فيلم به هنر تبديل نشود (او) اين فن را باخته است. ... براي هنر اسلامي، يك قانون اساسي لازم است كه فرق بازي، سرگرمي و هنر چيست؟ حال اگر كسي لفظ را عوض كند كافي نيست، بلكه واقعا بايد بازي به هنر تبديل شود و تكامل پيدا كند. ... اگر كسي به صورت پيامبر در اين عصر مبعوث مي شد، گزاف نبود كه با زبان هنر سينما بيايد. 4 حد كفاف در امور مادي آيت الله شيخ مجتبي تهراني: اگر خداوند كار را به من واگذار كند، مي گويم تمام عالم را به من بده! زيرا هواي نفساني من اين طور اقتضا مي كند. انسان هرچه بيشتر به خواسته هاي نفساني اش برسد، تشنه تر مي شود؛ در روايات اين مسئله را به آب شور دريا تشبيه كرده اند كه هرچه بيشتر بخوري، تشنه تر مي شوي. آنچه كه از ناحيه رب براي من در امور مادي دنيوي مصلحت انديشي شده، اين است كه سقف تعيين كرده اند و به ما گفته اند كه بيش از اين نخواه. بنابراين هيچ تعارضي در اين مسئله وجود ندارد5. سياست جزيي از دين آيت الله مصباح يزدي: جمله شهيد مدرس گاهي به صورت شعاري سياسي مطرح مي شود كه از آن انتظاري بيش از تأثير يك شعار سياسي نمي رود، اما براي اهل فكر و معرفت لازم است كه درباره اين عبارت بينديشند و دقت كنند كه اين شعار چرا و در برابر چه كساني مطرح شد.....با دقت در محتواي شعار مرحوم مدرس خواهيم ديد كه آن عبارت براي ما شعاري سياسي و فرهنگي است و در برابر همه مكاتب فلسفي و سياسي دنيا كارآيي دارد....ارتباط سياست با دين، ارتباط يك پاره خط با كل خط است و ازنظر ما سياست جزيي از دين است....سياست در دين نيز بايد و نبايدهايي است كه از سوي خداوند تعيين شده و نماد آن در عصر حاضر، تبعيت از رهبري و ولايت فقيه است. (6) ملعونين از زبان قرآن آيت الله علوي گرگاني: در قرآن كريم گفته مي شود: «اقيموالصلاه »، نماز به پا داريد؛ حال اگر كسي قرآن را بخواند و يا آيات آن را حفظ كند، ولي در عمل، در خواندن نماز كوتاهي كند، به گونه اي كه برخي از نمازها را در اول وقت و برخي را با تأخير و يا برخي از آنها را به جا نياورد، به وظيفه خود عمل نكرده است. ...براساس آيات قرآن، آنهايي كه قرآن مي خوانند، مگر مي شود در آن تدبر نكنند. چطور مي شود كه انسان قرآن بخواند ولي دروغ بگويد، غيبت كند و...؟ برخي از افراد تلاوت قرآن دارند، اما قرآن آنها را لعنت مي كند، چون خلاف آيات آن عمل كرده اند؛ بنابراين سعادت با افرادي است كه قرآ ن را بخوانند و به آن نيز عمل كنند.(7) كم كاري در مقوله زكات حجت الاسلام قرائتي: ما در بخش حج خيلي خوب كار كرده ايم تا جايي كه سرلشكر ما حاضر است براي حج لپه پاك كند و سازمان حج و زيارتمان ساختمان آنچناني دارد ولي در اين كشور هيچ كس حاضر نيست براي زكات كار كند و براي زكات يك اتاق كاهگلي هم نداريم... تا زماني كه در شكم هايمان «گندم هاي زكات نداده» باشند طرح هاي عقيدتي جواب شايسته نخواهد داشت.(8) شرايط تحول در علوم انساني حسن رحيم پور ازغدي: ما چالش هاي گوناگون و بزرگي با غرب داريم و بايد براي ايجاد تحول؛ فلسفه، جامعه شناسي و كارآمدي علوم انساني غرب مورد تحليل و بررسي قرار گيرد... متأسفانه در كشور هيچ فلسفه اي براي پذيرش دانشجو در علوم انساني وجود ندارد و فقط به دنبال افزايش آمار دانشجويان هستيم و شرايطي پيش آمده كه گويي مسابقه جذب دانشجو داريم... هيچ برنامه اي در جمهوري اسلامي براي هدفمندسازي جذب دانشجو وجود ندارد و در نقشه علمي كشور هم اين مسئله مورد توجه قرار نگرفته بود... در هيچ يك از رشته هاي علوم انساني در كشور مرجع اصلي كتاب انديشمند ايراني مسلمان نيست و هيچ كرسي تشكيل نشده است كه نتيجه اي جدي در امر آموزش و پژوهش داشته باشد... جمهوري اسلامي با بخشنامه دستوري نمي تواند تحول در علوم انساني ايجاد كند و اين اساتيد هستند كه بايد با عمق بخشيدن به فعاليت هاي پژوهشي براي تحقق اين امر تلاش كنند.(9) پي نوشت ها 1- حوزه، 12/6/09 2- همان، 71/6/09 3- همان، 02/6/09 4- ايرنا، 61/6/09 5- خبر آنلاين، 5/6/09 6- فارس، 81/6/09 7- حوزه، 51/6/09 8- شفاف، 8/6/09 9- خبر آنلاين، 31/6/09
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۰ساعت 19:17  توسط عبدالله
|
آرام آرام دارد نزديك مي شود، دقت كني حس مي كني، وعده ي خداوند بر روي زمين را مي گويم.
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۰ساعت 19:9  توسط عبدالله
|
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم شهریور ۱۳۹۰ساعت 13:27  توسط عبدالله
|
پرسش:
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم شهریور ۱۳۹۰ساعت 13:24  توسط عبدالله
|
|