پيامبر گرامي(ص) پس از مبعوث شدن به رسالت از غار حرا به خانه بازگشتند. باري سنگين بر دوش آن حضرت آمده بود: «انا سنلقي عليك قولا ثقيلا» جبرئيل نازل شد و آيات اول تا دهم سوره مزمل را آورد. در حقيقت با يك دستورالعمل دوازده گانه كه بهترين ابزار كار براي تحمل آن بار سنگين بود بر پيامبر(ص) وارد شد: خداوند متعال در اين آيات شريفه مي فرمايد: اي رسولي كه عباي نبوت به دوش تو آمده است! از اين دستورالعمل كمك بگير!
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم شهریور ۱۳۹۰ساعت 13:19  توسط عبدالله
|
نماز كامل ترين و زيباترين شيوه نيايش و پرستش است. ساختار نماز به گونه اي است كه برترين حالات و كلمات براي ارتباط گفتاري و رفتاري در آن فراهم آمده است. اوج حالات بندگي و خضوع در رفتار را در كنار بهترين حالات خشوع قلبي مي توان در نماز به دست آورد.
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم شهریور ۱۳۹۰ساعت 13:14  توسط عبدالله
|
در فرهنگ عربي مثلي است كه مي گويد: من له الغنم فعليه الغرم؛ هر كه سودي مي برد مي بايست غرامت آن را هم بپردازد. به اين معنا كه اگر خيري از جايي به تو مي رسد نمي بايست شرش را ديگري بچشد. بنابراين، تلخ و شيرين زندگي را بايد پذيرفت؛ چرا كه گل بي خار نيست. يكي از واجبات حقوقي اسلام، مسئله نفقه است كه شامل هزينه هاي معمولي و عادي يك شخص مي باشد. اين كه انسان از چيزي چون محبت و رحمت ديگري بهره مند شود، هرچند كه رحمت و محبت آن ديگري، بي منت است، ولي اين دليل نمي شود كه انسان مسئوليت خويش را انجام ندهد و از آن سرباز زند. اسلام براي اين كه پاداشي براي رحمت و محبت بي منت ديگري، قرار دهد، گوشه اي از اين پاداش را در شكل نفقه به عنوان قانون، لازم و واجب الاجرا درآورده است تا از طريق يك ماده قانوني و حقوقي، مسئوليت شخص را مشخص سازد.
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم شهریور ۱۳۹۰ساعت 13:0  توسط عبدالله
|
نبوغ درجه عالي از هوش است. هوش و استعداد توانمندي هاي بالقوه و بالفعل افراد نسبت به رفتارهاي مختلف در محيط اجتماعي است و هدف تغيير و حركت اين توانايي ها از بالقوه به بالفعل است. حالا مي خواهيم بدانيم در چه كساني امكان بروز بداهه بيش از سايرين است. به طور كلي اين امكان در افرادي كه راحت هستند و احساس خوبي دارند زياد است و بايد توجه داشت كه هر قدر درجه اضطراب فرد بالاتر رود دريچه هاي سانسور در فرد بيشتر مي شود پس بداهه به نوعي با بهداشت رواني فرد هم مرتبط است. احساس يك فرد در يك محيط و فضاي توأم با طنز بيشتر در جهت با البداهه حركت مي كند تا محيطي و هوشي در بداهه پردازي است. ولي بداهه پردازي تنها به نبوغ بستگي ندارد بلكه مهارت هاي فني و ادراكي و انساني و كاربرد هوش هاي چندگانه ذهني در بداهه موثرتر مي باشد. بداهه پردازي رفتاري است كه براي يك شكل هنري و يا يك صورت و حالتي از زندگي به وجود نخواهد آمد بلكه در همه جنبه هاي زندگي مي تواند توقف و تجلي پيدا كند. بداهه پردازي به توانايي و مهارت هاي نوين ديدن، نوين شنيدن و پردازش اطلاعات كاربردي بستگي كامل دارد. اصول بداهه پردازي زمينه هاي ورود و تفكر بداهه هستند كه مي بايستي مورد توجه قرار بگيرند. بداهه پردازي امري فردي و گروهي است كه مي تواند به صورت عميق و همه جانبه جامعه را كه خشك و رسمي است در نتيجه دريچه هاي سانسور در فرد كمتر خواهد شد. فنون تدريس داراي اصول چهارگانه اي مي باشد كه يكي از آن ها بداهه پردازي است. اين اصل را اولين بار فردي در نظام آموزش اروپايي مطرح مي كند و اين گونه بيان مي دارد كه بداهه پردازي در موسيقي يا در علم خاصي نيست بلكه در همه زمينه ها وجود دارد در برخوردها در ارتباطات در كلام و غيره و به طور كلي تمام مراحل زندگي مملو از بداهه پردازي است و صرفا به يك امر خاصي اختصاص پيدا نمي كند. بداهه پردازي مختص يك شخص خاص نيست و هر كسي مي تواند بداهه پرداز باشد. اصل ديگر در مورد بداهه پردازي به اين مسئله اشاره دارد كه در تمام علوم بداهه پردازي بحث اصلي مي باشد. اصل بعدي در بداهه پردازي هم فردي هم گروهي بودن آن است. درواقع در آموزش هاي گروهي اثر بداهه پردازي بيشتر از آموزش هاي فردي است. همچنين در بداهه توجه به انگيزه هاي افراد اصلي مهم است. خصوصا در ارتباطات اجتماعي كه ايجاد انگيزه بسيار اهميت دارد. انگيزه ها در هر كسي وجود دارد وليكن متفاوت است. انگيزه هاي بچه ها سطحي و انگيزه هاي بزرگ ترها پيشرفته تر است. از اصول ديگر كه در بداهه پردازي مهم است توجه به موقعيت هاست يعني افراد بايد در موقعيتي خاص قرار بگيرند تا قدرت بروز توانمندي هاي خود را داشته باشند. لازم به ذكر است كه تفاوت هاي فردي هم سهم مهمي در ايجاد توانمندي هاي گوناگون را در بداهه پردازي دارند.
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۰ساعت 13:38  توسط عبدالله
|
براي اينكه خانواده سالمي داشته باشيم بايد بيماري هاي رايج در خانواده به حداقل برسد و احترام متقابل بين اعضاي خانواده ايجاد شود.
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۰ساعت 13:35  توسط عبدالله
|
نوجواني دوران شكل گيري هويت محسوب مي شود. گروهي از مردم براين عقيده اند كه در اين ميان خانواده يا نقش ندارد و يا نقش محدودي را ايفا مي كند. هرچند تحقيقات نشان مي دهد كه ارتباطات مثبت خانوادگي عامل حمايت كننده اي در برابر احتمال رفتار مخاطره آميز نوجوانان مي باشد.
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۰ساعت 13:31  توسط عبدالله
|
نگاه كردن كودك در آينه و شناخت خود
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۰ساعت 13:28  توسط عبدالله
|
شخصيت انساني از پيچيدگي هاي بسياري برخوردار است. اين پيچيدگي در جامعه انساني نيز خود را نشان مي دهد. ظرفيت هايي شخصيتي در جامعه به شكل ظرفيت هاي اجتماعي خود را نشان مي دهد. از اين رو نمي توان از ظرفيت ها و توانمندي هاي اجتماعي سخن گفت و از ظرفيت هاي انساني چشم پوشيد.
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۰ساعت 13:18  توسط عبدالله
|
وجود مبارك صديقه كبري يك ن حله و هديه ملكي از پدر بزرگوارش دريافت كرد به نام فدك كه آن را با بدترين وضع غصب كردند؛ و يك ن حله ملكوتي از وجود مبارك پيامبر دريافت كرد و آن تسبيح معروف فاطمه زهرا(س) است. جريان فدك شرح مبسوطي دارد كه بخشي از آن در
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۰ساعت 13:14  توسط عبدالله
|
اساس زندگي، مبتني بر گذشت و عفو است؛ زيرا روابط اجتماعي و اختلاف منافع و مصالح همواره تضاد ميان افراد را سبب مي شود. اگر هر كسي بخواهد حق خويش را بي كم و كاست استيفا نمايد، مي بايست بسياري از روابط با ديگران به ويژه خويشان و دوستان را قطع كند و به كم ترين رابطه با كم ترين افراد بسنده نمايد؛ زيرا بيش ترين تضاد و اختلاف ميان انسان با دوستان و خويشان اتفاق مي افتد. هر روز با اين افراد در ارتباط نزديك هستيم و سخن و رفتاري از ما يا ديگران سر مي زند كه موجبات ناراحتي و آزار ما را فراهم مي آورد. اگر بخواهيم هر بدي ديگران را با بدي پاسخ دهيم و رابطه را بلندمدت يا كوتاه مدت قطع كنيم، شمار كساني كه با ايشان ارتباط خواهيم داشت در مدت عمر آدمي به كم تر از انگشتان يك دست كاهش خواهد يافت.
+ نوشته شده در یکشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۰ساعت 10:28  توسط عبدالله
|
آيت الله مكارم شيرازي:
+ نوشته شده در یکشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۰ساعت 10:25  توسط عبدالله
|
نعمتها همه زندگي ما را تشكيل مي دهد؛ اما ما از بسياري از آنها غافل هستيم و تنها برخي از چيزها مانند ثروت انبوه و آسايش و رفاه را نعمت مي دانيم. كمتر ديده شده كسي از نعمت وجود سخن بگويد و خدا را بدان سپاس گويد.
+ نوشته شده در یکشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۰ساعت 10:20  توسط عبدالله
|
سنخيت قلب با ملكات فاضله
+ نوشته شده در یکشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۰ساعت 10:14  توسط عبدالله
|
پرسش:
+ نوشته شده در یکشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۰ساعت 10:13  توسط عبدالله
|
موسي بن عمران يك بار هنگام مناجات با خداوند از پروردگارش خواست كه رفيق و همنشين او را در بهشت به وي بشناساند. خطاب آمد: جواني است در فلان ناحيه، و او همنشين تو در بهشت برين است. موسي(ع) به سراغ او رفت. ديد جواني است قصاب. از دور مراقبت كرد تا ببيند چه عمل فوق العاده و كار پرارزشي از او صادر مي گردد كه نزد خداوند چنين منزلتي دارد تا همنشين پيامبر قرار گيرد. زماني كه جوان محل كار خود را ترك و رهسپار خانه مي شد، موسي بدون آنكه خود را معرفي كند نزد وي آمد و از او خواست تا آن شب را ميهمان جوان باشد. جوان پيشنهاد موسي را پذيرفت و او را با خود به خانه برد. موسي(ع) ديد هنگامي كه جوان وارد خانه شد، قبل از هر چيز، غذايي آماده ساخت. آن گاه به سراغ پيرزني، كه دست و پايش فلج شده و از كار افتاده بود، رفت و با صبر و حوصله غذا در دهان آن زن گذارد تا او را سير كرد، پس لباس او را عوض كرد و زن را در جاي مخصوص قرار داد. هنگام خداحافظي موسي(ع) از جوان پرسيد: اين زن كه بود؛ زماني كه تو به او غذا مي دادي چشم به آسمان مي دوخت و كلماتي بر زبان مي راند؛ آن كلمات چه بود؟ جوان گفت: اين زن مادر من است و آن كلمات چنين بود: خدايا به پاداش اين خدماتي كه فرزندم نسبت به من انجام مي دهد، او را همنشين و رفيق موسي بن عمران در بهشت گردان. هنگامي كه موسي(ع) اين جريان را شنيد، تكان خورد و به جوان مژده داد كه دعاي مادرت درباره تو مستجاب گرديد.( 1)
+ نوشته شده در یکشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۰ساعت 10:9  توسط عبدالله
|
عمل و عكس العمل
+ نوشته شده در یکشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۰ساعت 10:5  توسط عبدالله
|
مرحوم شهيد مدني نمونه برجسته اي از يك روحاني فعال و حايز جهات گوناگون هستند. چون روحانيت را برخلاف مشاغل و هيئت هاي ديگري كه درجامعه وجود دارد، نمي شود دريك بعد خلاصه كرد و مثلا بگوييم كه يك روحاني يعني كسي كه فقط امور مربوط به امر دين را وارد است، يا روحاني يعني كسي كه فقط مشغول تبليغ دين است، يا روحاني يعني آن كسي كه فقط در ارتباط با مردم است و يا روحاني يعني كسي كه به امور ديني و مسائل روحي و خودسازي خيلي توجه مي كند. اينها هركدام به تنهايي معناي روحاني مطلوب نيست. روحانيت داراي همه اين جوانب است و يكي روحاني خوب و روحاني واقعي آن كسي است كه انسان بتواند درهمه اين جوانب يا عمده اين جوانب، دراو يك حركت و فعاليتي مشاهده كند.
+ نوشته شده در یکشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۰ساعت 10:0  توسط عبدالله
|
آنچه كه براي همه ما بيش از هر چيزي مهم است ، حفظ ميراث پيامبر أعظم ؛ يعني ثقلين ، قرآن كريم و عترت طاهرين است . امويان به اين دو وزنه وزين اهانت كرده اند ؛ هم قرآن را از صحنه خارج كرده اند ، هم اهل بيت عصمت و طهارت را . ذات أقدس له كه قرآن را نازل كرد ، براي قرآن، مبيّن و مفسّر مشخص كرد . فرمود : اوّلين مبيّن و مفسّر قرآن وجود مبارك پيامبر اكرم (ص) است . اهل بيت عصمت و طهارتند كه با آن حضرت در نورانيّت سهيمند ، همه شان نور واحدند ؛ آنها هم مبيّن قرآن و مفسّر قرآنند.
+ نوشته شده در شنبه پنجم شهریور ۱۳۹۰ساعت 16:52  توسط عبدالله
|
اخبار رسیده از شهر كربلای معلا حاكی از آن است كه یك شهروند مسیحی عراقی در شب شهادت أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) با حضور در حرم سید و سالار شهیدان، أباعبدالله الحسین (علیه السلام) به دین مبین اسلام و مذهب شیعه گروید.
+ نوشته شده در شنبه پنجم شهریور ۱۳۹۰ساعت 15:46  توسط عبدالله
|
به خدا سوگند دنیا را آذین می بندیم اگر لحضه آمدنت را بدانیم .. ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد سوگند به هر چهارده آیه نور سوگند به زخم های سرشار غرور آخر شب سرد ما سحر می گردد مهدی به میان شیعه برمی گردد یا امام زمان انتظار هم از نیامدنت بی تاب شد ... چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی............چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن..............خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی برای ما که خسته ایم نه؛ ولی................................برای عده ای چه خوب شد نیامدی تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام.......................دوباره صبح؛ ظهر ؛ نه غروب شد نیامدی بر چهره پر ز نور مهدی صلوات بر جان و دل صبور مهدی صلوات تا امر فرج شود مهیا بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلو سئوالی ساده دارم از حضورت من آیا زنده ام وقت ظهورت اگر که آمدی من رفته بودم اسیر سال و ماه و هفته بودم دعایم کن دوباره جان بگیرم بیایم در رکاب تو بمیرم هنوزم انتظارو انتظار است هنوزم دل به سینه بی قرار است کاش می شد در میان لحظه ها لحظه ی دیدار را نزدیک کرد میلاد نور پیشاپیش مبارک کاش می شد اشک را تهدید کرد مدت لبخند را تمدید کرد میلاد نور پیشاپیش مبارک چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی ..... چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی ..... خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن ..... خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی ...... برای ما که خسته ایم نه ؛ ولی ..... برای عده ای چه خوب شد نیامدی ...... تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام ..... دوباره صبح ؛ ظهر ؛ نه غروب شد نیامدی در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند ..... ای تک ستاره بهشت حسرت به دلمان نزار به امید روزی که متن تمام اس ام اس ها یک جمله باشد و آن : مهدی آمد سر راهت در انتظارم ..... برده هجرت صبر و قرارم ...... جز ظهورت ای گل زهرا ..... به خدا حاجتی ندارم کجایى اى همیشه پیدا از پس ابرهاى غیبت سوسوی ستارگان آسمان در التهاب انتظار فرج توست پس بیا و آسمان و زمین را گلستان کن که این خانه ، خانه توست دیرگاهیست در درونم غوغایی برپاست... به گمانم که کسی می آید! شاید تو باشی، ای موعود!
+ نوشته شده در چهارشنبه دوم شهریور ۱۳۹۰ساعت 0:49  توسط عبدالله
|
|