نزديك به سه دهه از پايان تجاوز هشت ساله عراق به ايران مي گذرد ؛تجاوز خانمان سوزي كه به دليل عدم واكنش موثر سازمان ملل متحد ،كه در واقع حافظ صلح وامنيت جهاني است ،عنوان طولاني ترين جنگ قرن بيستم را به خود اختصاص داد. با گذشت سالها از جنگ ايران وعراق، بررسي ابعاد حقوقي ،سياسي، نظامي واقتصادي جنگ ،همچنان ادامه دارد . جنگ ايران وعراق با مشخصه طولاني ترين وپر هزينه ترين درگيري نظامي در تاريخ معاصر منطقه خاور ميانه كه دو قدرت جهاني وهم پيمانانش در دوران جنگ سرد در حمايت از يك طرف جنگ اتفاق نظر داشته اند ومهم تر از همه حل وفصل نهايي نشدن اين جنگ و امضا نشدن پيمان صلح ميان دو كشور وبسياري مسائل ديگر، سبب شده است علت، نحوه ونتايج جنگ تا سالهاي مديد بررسي شود.مطالب در خصوص اين تجاوز بسيار زياد است؛ اما آنچه كمتر مورد توجه انديشمندان قرارگرفته، تحليل حقوقي جنگ تحميلي در ابعاد مختلف مي باشد . دلايل و عوامل متفاوتي در زمينه سازي وشكل گيري وقوع اين جنگ موثر بوده است. بسياري از كارشناسان و محققان در اين خصوص نظرياتي ارائه دادند.رهبر عظيم الشان آيه الله خامنه اي با درك روشن از هدف جنگ ،دراين باره گفتند: (اين جنگ عليه انقلاب اسلامي ايران و به منظور واژگون ساختن نظام انقلابي ايران و ازبين بردن انقلاب اسلامي سازماندهي شد.)1
دولت عراق در 26 شهريور 1359 با تسليم يادداشتي رسمي به سفارت جمهوري اسلامي ايران در بغداد، اعلام كرد كه اعلاميه الجزاير و عهدنامه هاي مربوط به مرز مشترك و حسن همجواري و 3 پروتكل و پيوست هاي آن و ديگر
موافقت نامه ها و يادداشت هاي انضمامي به اين عهدنامه را يكجا و يك جانبه فسخ كرده است. صدام حسين در نامه اي كه به تاريخ 4 مهرماه 1359 به دبير كل وقت سازمان ملل متحد نوشت، ادعا كرد كه عمليات نظامي ارتش عراق كه از تاريخ 31 شهريور 1359 به اجراء درآمد، «دفاع پيشگيرانه» براي دفاع از منافع حياتي عراق بوده است.
در دوران اين جنگ ، بسياري از قواعد و مقررات مسلم حقوق بين الملل و اصول انسانيت به طور مستمر از سوي طرف عراق نقض گرديد، بدون اينكه جامعه بين المللي واكنش موثري را از خود نشان دهد. به نحوي كه بسياري از اين نقض ها تحت عنوان جنايت بين المللي قابل طبقه بندي مي باشند. به طور كلي، تخلفات نيروهاي عراقي شامل نقض موافقت نامه هاي دوجانبه همانند قرارداد 1975 و همچنين موافقت نامه هاي چندجانبه بين المللي همانند منشور ملل متحد، نقض كنوانسيون هاي چهارگانه ژنو 1949 در ارتباط با قواعد حقوق جنگ، نقض پروتكل 1925 منع به كارگيري سلاح هاي شيميايي و همچنين بسياري از اصول و عرف هاي مسلم حقوق بين الملل بوده است.
الف :نظريه تحريم جنگ
و منع توسّل به زور
طرح نظريه «تحريم جنگ» پس از تأسيس سازمان ملل بيشتر مورد توجه قرار گرفته است. علّت اصلي تصويب قانون تحريم جنگ به صورت مشروط به وسيله سازمان ملل، پيامدهاي تلخ دو جنگ جهاني اوّل و دوم بوده است. مصيبت ها و مشكلات ناشي ازجنگ جهاني دوّم، تدوين كنندگان منشور سازمان ملل متّحد را وا داشت تا با ديدي ديگربه مفهوم جنگ بنگرند و «توسّل به زور» را به گونه گسترده ممنوع سازند و آن را تحت شرايطي محدود كنند، هر چند اين قانون هيچ گاه به وسيله قدرت هاي بزرگ -حتّي امضاكنندگان آن- رعايت نشده است. در مادّه 2 بند 4 منشور سازمان ملل آمده است: كلّيه اعضا بايد در روابط بين المللي خود، از تهديد به زور و يا استفاده از زور عليه تماميت ارضي يا استقلال سياسي هر دولت و يا از هرطريق ديگري كه با نيّات ملل متـّحد تباين داشته باشد، خودداري ورزند. برخي دولت ها با انكار وجود جنگ، مي كوشند تاروابط خصمانه و مسلّحانه خود را تحت عناويني ديگر، چون حفظ امنيت، دفاع از اتباع خود و مقابله با تروريسم تفسير كنند كه واژه «توسّل به زور» مانع اين تفسيرها و ترفندهامي شود. توسّل به زور، به معناي استفاده از نيروهاي مسلّح است و عبارت «عليه تماميت ارضي و استقلال سياسي» اين معنا را تأييد مي كند، قانون «منع توسّل به زور» در منشور سازمان ملل
هر گونه اقدام زورمدارانه را درروابط بين الملل دربر مي گيرد، مانند جنگ و تهديد به جنگ.
نظام حقوقي منشور ملل متحد، دفاع مشروع را در مقابل حمله مسلحانه با توجه به شرايطي كه در منشور ملل متحد آمده است را به عنوان تنها استثناي ممنوعيت توسل به زور پذيرفته است و در واقع ،اقدام جمهوري اسلامي ايران در مقابل حمله عراق از نگاه اصول حقوق بين الملل ،دفاع مشروع محسوب مي شود و اين در حالي بود كه شوراي امنيت سازمان ملل متحد در اين رابطه سكوت كرد! در اصل، شوراي امنيت با بي توجهي كامل از تشخيص تجاوز امتناع كرد.اقدامات عراق بي ترديد براساس ماده يك قطعنامه تعريف تجاوز،((تجاوز ))محسوب مي شود. لذا ايران مطابق حق طبيعي دفاع مشروع، متوسل به عمليات نظامي براي آزادسازي مناطق اشغالي گشت و اقدامات خود را تا زماني كه شوراي امنيت با صدور قطعنامه 598 براساس فصل هفتم منشور مصصم به اتخاذ اقدامات عملي براي خاتمه دادن به جنگ گرديد؛ ادامه داد.عراق براي تهاجم و ادعاي ((دفاع پيشگيرانه )) خود دلايلي را از جمله ،ادعاي پس ندادن جزاير سه گانه؛ ادعاي نقض روابط حسن همجواري و...را بيان مي كر د كه هيچ يك از اين دلايل از جنبه حقوق بين الملل، توجيهي براي تهاجم گسترده عراق محسوب نمي شود .
ب:نقض كنوانسيون ژنو
كنوانسيون بين المللي ژنو مفادي را براي زمان جنگ وضع كرده است كه از افرادي كه ديگر در جنگ نيستند؛ حفاظت و حمايت مي كند. بنيان گذاري و گسترش كنوانسيون ژنو بر اساس تجربه هايي است كه حكومت ها در دوران جنگ هايشان گرد آورده بودند. كنوانسيون هاي چهارگانه ژنو به سال 1949 و دو پروتكل الحاقي آن، همگي بنحوي در بهبود سرنوشت زخميان و مجروحان نظامي و غير نظامي و نيز وضعيت درخصوص اسراي جنگ ، رسانيدن كمكهاي پزشكي به غير نظاميان، ممنوعيت حمله به افراد غير نظامي ومكانهاي غير نظامي قواعدي بيان نموده واين كنوانسيون بايد از جانب تمامي كشورها رعايت گردد.
1:اصل تفكيك بين اهداف نظامي و غير نظامي در كنوانسيون ژنو
بند 1 ماده 51 پروتكل ژنو، اشعار مي دارد كه جمعيت ها و افراد غير نظامي از خطرات ناشي از عمليات نظامي در امان خواهند بود . بند 2 همين ماده مورد هدف قراردادن جمعيت هاي غير نظامي و انجام اعمالي را كه هدف مستقيم آنها گسترش ترس در بين اين جمعيت باشد را ممنوع كرده. اين ماده ، اهداف نظامي را اهدافي مي داند كه بر اساس طبيعت، هدف ، محل استقرار و يا نحوه استفاده سهم موثري در عمليات نظامي دارند و تخريب كامل يا جرئي به غنيمت گرفتن يا بي طرف كردن آنها در شرايط حاكم بر زمان موجب كسب يك مزيت نظامي خواهد شد . بند 4 نيز دست زدن به اين گونه عمليات ها بدون رعايت اصل تفكيك را نيز ممنوع نمود . رژيم عراق در توسل به اقدامات ناجوانمردانه بويژه حمله به شهر ها و مناطق مسكوني و افراد بي دفاع غير نظامي ، برخلاف عرف و معاهدات بين المللي اقدام كرد. جمهوري اسلامي ايران همواره معتقد بود كه اهداف مشروع نظامي ، نظاميان در جبهه هاي جنگ مي باشند و نه غير نظاميان و اماكن غير نظامي .
ايران با اتخاذ اين تدبير خواستار عمل به كنوانسيون ها و مقررات بين المللي در زمينه رعايت حقوق بشر دوستانه و همچنين حقوق جنگ بوده ضمن آنكه ملاحظات انساندوستانه ايران نسبت به مردم مظلوم عراق به مراتب بيشتر از ديدگاه هاي رژيم بعث عراق بوده است. عراق با ايجاد منطقه ممنوعه نظامي در مجاورت مرزهاي ايران ، كه اقدامي ناقض حقوق بين الملل محسوب مي شود به كشتي ها و نفت كش هائي كه عازم بنادر ايران بوده و يا از بنادر ايران خارج شده بودند و يا حتي در بنادر ايران پهلو گرفته بودند ، حمله نموده كه در پرونده جنايات جنگي صدام حمله به چندين نفت كش ايراني و حتي نفت كش هاي خارجي به چشم مي خورد.
عراق علاوه بر حمله به كشتي ها، به ناوگان مسافر بري و غير نظامي و فرودگاههاي غير نظامي ايران نيز حمله نموده است. سرنگون كردن هواپيما حامل وزير خارجه الجراير در سفر به ايران، اوج اقدام نظامي عراق عليه يك هواپيما غير نظامي دولت ثالت (و نه دولت متخاصم) بوده است . در حمله ديگر هواپيماهاي نظامي عراق فرودگاه شيراز را مورد حمله خود قرار داده و يك فروند هواپيماي مسافربري را منهدم نمودند. حمله به قطار مسافر بري ايراني يكي ديگر از اقداماتي بوده كه ماده 52 پروتكل الحاقي به كنوانسيون ژنو را نقض نموده است ، چرا كه اين اهداف جزء اهداف نظامي نبوده و اين اقدام خلاف مقررات بين الملل و كنوانسيون ژنو محسوب مي شد.
2: اصل ممنوعيت طرفين درگير جنگ در استفاده از شيوه ها و ابزار هاي جنگي
اين اصل نيز يكي از اساسي ترين قاعده هاي كنوانسيون چهارگانه ژنو و پروتكل هاي الحاقي به آن
مي باشد . منظور و هدف اصلي از وضع اين گونه قوانين آن است كه دولت ها در جريان درگيري هاي نظامي، از آزادي نامحدود در توسل به هر گونه ابزار و يا تجهيزات نظامي و همچنين شيوه ها و تاكتيك هاي نظامي برخوردار نبوده ؛ بلكه موظف اند از ميان وسايل و ابزار موجود براي رسيدن به هدف نظامي مشروع ، لوازم و شيوه هايي را انتخاب نمايند كه كمترين صدمه و جراحت و تخريب را در بر داشته باشد . بند 1 ماده 35 پروتكل اول ژنو ، اشعار مي دارد كه حق طرفين در انتخاب شيوه ها يا وسايل جنگي نا محدود نمي باشد و بند 2 نيز استفاده از هر سلاح ، ماده و يا شيوه اي كه منجر به صدمه بيشتر از حد يا رنج بيهوده مي شود ؛ ممنوع كرد. علاوه بر كنوانسيونهاي مذكور، برخي از معاهدات نيز كاربرد سلاح هاي خاص را ممنوع نموده است براي مثال بند الف ماده 23 مقررات لاهه ضميمه كنوانسيون چهارم لاهه استفاده از انواع سموم و مواد شيميايي را در مخاصمات مسلحانه ممنوع نمود. پروتكل 1925 ژنو ، استفاده از گازهاي سمي و سلاح هاي باكلترو بيولوژيك را ممنوع نمود.
مجمع عمومي سازمان ملل، همه ساله با صدور قطعنامه هاي متعدد بر اعتبار پروتكل ژنو و ضرورت خلع سلاح شيميائي و بيولوژيك تاكيد مي كند. عراق با تخطي از ممنوعيت هاي مذكور در زمينه كاربرد سلاح هاي شيميايي در موارد مختلفي با توسل به اين گونه سلاح ها فاجعه عظيمي را هم براي ملت خود و هم براي مردم بي دفاع و غير نظامي ساكن در شهرهاي مرزي ايران به بار آورد.
نخستين گزارش مربوط به استفاده عراق از سلاح هاي شيميايي مربوط به روزهاي اوليه جنگ مي باشد، از اواسط سال 1362 كه ايران برتري نظامي خود را در بسياري از جبهه ها بر عراق تحميل نمود، ارتش عراق به اين نكته واقف گرديد كه نمي تواند با استفاده از شيوه ها وتسليحات متعارف و معقول نظامي مانع پيشروي ارتش ايران گردد و لذا سعي در توسل به سلاح هاي نامتعارف براي زمين گير كردن ارتش ايران نموده است. بمباران شيميايي مناطق غير نظامي ،نشان دهنده عدم پايبندي عراق به قواعد حقوق مخاصمات مسلحانه مربوط به حمايت از نظاميان و غير نظاميان مي باشد. طي جنگ تحميلي، عراق در مناطق مختلف عملياتي و حتي مسكوني از به كار گيري انواع عوامل شيميايي مانند گازهاي خردل، تاول زا، فسفر، اعصاب، ناتوان كننده، نيتروژن، تركيبات خردلي و خون، سيانول، خفه كننده و ... از طريق بمباران هوائي و شليك توپخانه ها دريغ نكرد.
منابع ايراني تعداد حملات شيميايي عراق را طي 8 سال جنگ تحميلي بيش از 252مورد ذكر نمودند. تعداد حمله هاي شيميايي و تنوع عوامل به كار گرفته شده در اين جنگ بي سابقه بود و اين حملات وحشيانه منجر به مجروح شدن بيش از يكصد هزار نفر از هموطنان ايراني شد كه خيل عظيمي ارآنها به شهادت رسيدند. از ادامه مباحث در خصوص برخورد با اسراي جنگي و ساير مطالب پيرامون كنوانسيون ژنو دراين مقاله صرف نظر مي كنيم.
ج: عملكرد سازمان ملل متحد در جنگ تحميلي
1- اقدام شوراي امنيت
همان طور كه اشاره شد، شوراي امنيت اقدام تجاوز كارانه عراق را ((تجاوز )) ندانست و بنابر اين از تعيين متجاوز خودداري كرد. شوراي امنيت، پس از حمله عراق به كويت، سريعا آن را محكوم كرد، و به اتخاذ مواضع بسيار شديد و كم سابقه عليه آن پرداخت، و سرانجام، اعضاي خود را به وحدت رويه در اجراي مصوباتش در خاتمه بخشيدن به تجاوز عراق به كويت، وادار كرد. اما ، درباره جنگ عراق عليه ايران، سازمان ملل متحد، نه تجاوز عراق به ايران را تشخيص داد، و نه سعي در احراز آن نمود، و نه آن را محكوم ساخت. شوراي امنيت، عراق را به خاطر استفاده سلاح هاي شيميايي، طي بيانيه اي محكوم دانسته است. در واقع، شوراي امنيت به دلايل سياسي تجاوز عراق را در نظر نگرفت و فقط به دليل كاربرد سلاحهاي شيميايي بيانيه صادر كرد و در نتيجه، شوراي امنيت بر اثر عدم تشخيص عمل تجاوز و عدم تعيين متجاوز نتوانسته است اقدامات اجرائي بر عهده اين نهاد را مطابق فصل هفتم منشور و اصول حقوق بين الملل، به مرحله اجرا درآورد.(شوراي امنيت به تدابير مسالمت آميز بسنده كرده است ). قصور شوراي امنيت در وظيفه خود وتشخيص متجاوز ،اين امكان به را براي دولت عراق فراهم آورد كه تجاوز وجنايت خود ادامه دهد و دامنه حملات خود را گسترش دهد.
2:اقدامات مجمع عمومي
مسئله جنگ عراق و ايران، در سي وهفتمين اجلاس مجمع عمومي براي نخستين بار در دستور كار قرار گرفت و قطعنامه (3/37) از جانب اين ركن ، صادرگرديد. اين قطعنامه هم به طور كلي به مطالب در خصوص منع جنگ و اشغال ، اشاره مي كرد وبه نوعي در راستاي بيانيه هاي شوراي امنيت بود.مجمع عمومي در صدور قطعنامه گامي فراتر از شوراي امنيت ننهاد.!
پس از گذشت دوراني از جنگ تحميلي، دست اندركاران حاكميت بعث عراق و همچنين قدرت هاي اروپايي و امريكايي بدين واقعيت پي بردند كه نمي توان جنگ بي حاصل را ادامه داد و امنيت و منافع خود در منطقه را به خطر انداخت. از اين رو كم كم فرياد صلح طلبي صدام و حاميان او در ميان اعراب و غيراعراب در رسانه ها آشكار گشت. ترديدي نبود كه آنان مي خواستند صلح تحميلي را جايگزين جنگ تحميلي سازند. امام خميني در خصوص پذيرش قطعنامه 598 و صلح تحميلي فرمودند:
«براي اسلام بايد جنگ بكنيم، براي اسلام بايد فداكاري بكنيم... اسلام گفته است كه شما بايد پايداري كنيد... ما پيروز هستيم. صدام حسين دستش را دراز كرده براي اين كه با ما مصالحه كند. ما با او مصالحه نداريم. [صدام] يك آدمي است كه كافر است، يك آدمي است كه فاسد است، مفسد است و... ما نمي توانيم با او مصالحه كنيم. ما تا آخر با آنها جنگ خواهيم كرد و ان شاءالله پيروز خواهيم شد... ما هدفمان اين است كه تكليفمان را عمل بكنيم. تكليف ما اين است كه از اسلام صيانت كنيم... كشته بشويم تكليف را عمل كرده ايم، بكشيم هم تكليف را عمل كرده ايم ؛ ما در چهارچوب قطعنامه 598 به صلحي پايدار فكر مي كنيم و اين به هيچ وجه تاكتيك نيست... ما خواستيم به دنيا ثابت كنيم كه صدام معتقد به مجامع بين المللي نيست و ما تا قبول قطعنامه از سوي عراق جواب دشمنان اسلام را در جبهه ها خواهيم داد.».

+ نوشته شده در  یکشنبه سوم مهر ۱۳۹۰ساعت 12:27  توسط عبدالله  | 

به ياد طلبه بسيجي شهيد «محمدرضا قديري»
در خانه اي كه نور ايمانش تا آسمان پاك و آبي قد كشيده بود، به دنيا آمد. پدرش با رزق حلال خدا در كار كشاورزي، او را نشو و نما داد و بعد هم محمدرضا در كشاورزي به پدر كمك مي كرد. او در زمان اوج گيري انقلاب اسلامي، با توجه به سن كم همراه پدرش در تظاهرات شركت مي نمود. در همين مبارزات بود كه پدرش دستگير و چند روزي زنداني شد. محمدرضا علاقه مفرطي به معارف اهل بيت(ع) داشت؛ بنابراين در مدرسه عترت قم رحل اقامت افكند و در جوار كريمه اهل بيت(س) به كسب دانش و معرفت پرداخت. محمدرضا در زمينه فعاليت هاي اجتماعي و فرهنگي بسيار كوشا بود، به طوري كه در مسابقاتي كه در كتابخانه روستا برگزار مي گرديد، با سرمايه شخصي خود هدايايي را به شركت كنندگان اهدا مي نمود. او در مناطق عملياتي جنوب از جمله شلمچه و فاو همراه با خاكيان افلاكي در لشكر 14 امام حسين(ع) گردان يازهرا(س) از مبلغين نمونه بود و در يكي از عمليات ها در يگان دريايي هم فعاليت داشت.
طلبه مجاهد محمدرضا قديري در پايان اولين ماه از بهار 67 در منطقه عملياتي فاو شربت شهادت نوشيد و جسم پاكش پس از نه سال غربت و تنهايي و همنشيني با آفتاب داغ جبهه ها در تاريخ 13/4/1376 در گلزار شهداي كفران به خاك سپرده شد.

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۰ساعت 14:8  توسط عبدالله  | 

پيروزي انقلاب، احياي معنويت، شكست ابرقدرتها
آن روزي كه اين انقلاب پيروز شد، ارزشهاي معنوي در دنيا مرده بود و ارزشهاي مادّي بر همه ي اركان زندگي ملّتهاي عالم حاكم بود. اين انقلاب، بر پايه ي ارزشهاي معنوي سر بلند كرد. امروز اگر به دنيا نگاه كنيد، مي بينيد كه پايه هاي مادّيگري لرزيده است و انقلابهايي كه بر اساس مادّيگري به وجود آمده بود، مثل بازيچه ي كودكان فرو ريخته است. آن نظامي كه به مادّيگري افتخار مي كرد ـ يعني نظام ماركسيستي و سوسياليستي ـ و امپراتوري بزرگي تشكيل داده بود و به ضديت با معنويت و دين افتخار مي كرد، متلاشي شده و از بين رفته است.
دوازده سال پيش، وضع اين طوري نبود. دوازده سال پيش، امپراتوري شرق و نظام ماركسيستي عالم، آن قدر خود را قدرتمند مي ديد، كه به آنچه داشت، اكتفا نكرد و به افغانستان حمله ي نظامي نمود، تا از آن طرف شايد اين راه را باز ادامه بدهد. يك نظام متكي به مادّيگري، اين طور احساس قدرت مي كرد. امروز آن نظام متلاشي شده، از بين رفته و چيزي از آن باقي نمانده است. شگفتا ! در كشورهايي كه اين نظام حاكم بود، پرچم معارضه ي با اين نظام به دست كساني افتاد كه شعار معنويت و دين و خدا و مسيحيت مي دادند! اين، از آثار انقلاب شماست.
آن روزي كه انقلاب شما به پيروزي رسيد، از اسلام بخصوص به عنوان يك پرچم نجاتبخش در دنيا خبري نبود. در كشورهاي اسلامي هم اگر كسي مي خواست انقلاب بكند، پايه هاي انقلاب، پايه هاي ماركسيستي بود! انقلابي، يعني كمونيست!
اسلام را با تلاش زياد، منفعل و به خيال خود مضمحل كرده بودند. كسي جرأت نمي كرد كه به مسلماني خود افتخار بكند. امروز شما نگاه كنيد، هرجا چند نفر مسلمان دور هم هستند ـ ولو يك اقليت ـ قرآن را سر دستشان مي گيرند و با افتخار مي گويند كه ما مسلمانيم. اين، از آثار انقلاب شماست. اين را شما كرديد، اين را امام انجام داد.
علاوه ي بر اينها، انقلاب شما، حريم دروغين قدرتها و قلدرها را شكست. امريكا به عنوان ابرقدرت، يك روز امريكا بود؛ اما امروز ديگر نيست. امروز شما ببينيد كه در چند نقطه از نقاط عالم، مردم عكس رئيس جمهور امريكا را آتش مي زنند، يا پرچم آنها را به آتش مي كشند؟ چندجا از نقاط عالم، ملّتها و توده هاي مردم، مشت گره مي كنند و «مرگ بر امريكا» مي گويند. يك روز فقط شما اين شعار را مي گفتيد، ديگران مي گفتند كه چرا مي گوييد؛ اما امروز نيز در اروپا و اقصاي آسيا و كشورهاي تحت نفوذ امريكا و كشورهايي كه با نظامي شبيه خود امريكا اداره مي شوند، «مرگ بر امريكا» مي گويند. اين، نه به خاطر آن است كه آن ملّتها از رژيم عراق پشتيباني مي كنند. خير، اصلاً رژيم عراق را نمي شناسند و نمي دانند كه قضيه چيست. اينها چون امريكا را متجاوز شناخته اند و چهره ي او برايشان آشكار شده است، «مرگ بر امريكا» مي گويند. انقلاب شما اين كار را كرد؛ يعني حريم دروغين قلدرهاي جهاني و ابرقدرتها را شكست.
خطبه هاي نماز جمعه ي تهران ـ 19/11/69
نيروي هوايي و عمل به تكليف لحظه
روز نوزدهم بهمن، حقاً شايسته است كه روز نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران نام بگيرد و جا دارد كه ما به اين نيرو تبريك بگوييم. خاطره و تصميم، يك لحظه ي گذراست؛ اما آثار و نتايج، ماندگار است. براي اين است كه انسان خردمند و هوشمند و مسلمان، وظيفه ي خود مي داند كه قدر و ارزش لحظه ها را درست بشناسد و در تقويم و ارزيابي لحظه ها، دچار اشتباه نشود.
هر لحظه اي از لحظات عمر ما، بار تكليفي را بر دوش دارند. مهم اين است كه ما تكليف هرلحظه را درست بشناسيم و آن را در جاي خود ادا كنيم. آن روزها به هر تقدير مي گذشت؛ اما حضور جمعي از پرسنل نيروي هوايي ارتش در صفوف مقدم انقلاب اسلامي، آن هم در حساس ترين لحظات، بر سرنوشت ارتش و سرنوشت و جهت گيريهاي موجود در انقلاب، تأثيراتي گذاشت.
بيانات در ديدار با جمعي از پرسنل نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي، به مناسبت روز نيروي هوايي ـ 19/11/69
لزوم تلاش براي تحقّق كامل انقلاب
انقلاب آن وقتي به صورت كامل تحقق پيدا مي كند، كه آحاد مردم حقيقتاً به مردم مسلمان و مؤمن تبديل شوند. بخشي از اسلام، مربوط به عمل مردم است كه نظام كلي اجتماعي و حركت عمومي آنها را تصوير و ترسيم مي كند و آنها را حركت مي دهد. بخش ديگر، مربوط به عقايد و كيفيات روحي و عمل شخصي مردم است. اگر انقلاب عظيم ما و نظام جمهوري اسلامي، با همه ي امكانات مادّي و معنويش نتواند دلها و خلقيات مردم و حقيقت وجود آنها را، از آنچه كه معلول تربيتهاي غلط ديرين است، به مردم مسلمان متبدل كند، قطعاً موفق نشده و انقلاب واقع نگرديده است. انقلاب، انقلاب مردم است. انقلاب مناسبات اجتماعي و اقتصادي، فرع بر انقلاب مردم است. تا مردم منقلب نشوند، آن انقلاب اقتصادي و تغيير و تبديل مناسبات اجتماعي و اقتصادي و سياسي هم اصلاً تحقق پيدا نمي كند. مردم در اول كار بحمدالله يك انقلاب روحي پيدا كردند كه حركت بسيار مهمي بود و نتيجه اش هميني شد كه مي بينيم.
اگر آنچه كه واقع شد، ادامه پيدا نكند و تعميق نشود و تعميم نيابد و نسلي كه رو به وجود است و نسلهاي بعدي را فرا نگيرد و خداي نكرده اسم، اسلام و جمهوري اسلامي و حاكميت مناديان اسلام باشد، اما واقع قضيه و متن زندگي مردم چيز ديگري باشد، اين انقلاب قطعاً موفق نبوده و نيست. در آن صورت، از اين كه چنين چيزي پيش بيايد، به خدا پناه مي بريم. نبايد بگذاريم چنين چيزي رخ دهد. دشمن روي اين نقطه كار مي كند. تمام دستگاهها و تمام افراد، بخصوص علماي اعلام و روحانيون، بايستي روي تربيت نفوس مردم و تحقق انقلاب قلبي و اخلاقي در آنها، مخصوصاً در جوانان تلاش كنند.
بيانات در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان ـ 1/12/69
مروري بر قرنها تلاش علما و روحانيون
در ديدار با روحانيون محترم و علماي معظّم، بايد يك مطلب تذكر داده بشود و اداي حقي است كه بايد انجام بگيرد. آن مطلب، عبارت از ذكر اجمالي خدماتي است كه روحانيت براي پيشبرد اسلام و اهداف پيامبران، در طول قرنهاي متمادي انجام داده است. علما، دين و معارف و فقه اسلامي را نگه داشتند، تحريف را از ساحت احكام الهي دور كردند، شعله ي ايمان را در دل مردم برافروختند و برافروخته نگه داشتند، توجه مردم را به قرآن و تعاليم اهل بيت: تأمين كردند و برانگيختند. علما بودند كه در طول تاريخ، با ستمگران مبارزه كردند و پناه مظلومان و ملّتهاي ضعيف و مردم مؤمن مستضعف شدند. علما بودند كه از فرصتها استفاده كردند، تا معارف اسلامي را گسترش بدهند و سرتاسر بلاد اسلامي را با ايمان اسلامي و با دين، و در اين مناطق، با محبت اهل بيت: و با سيره ي آن بزرگواران آشنا كنند. علما بر اساس سيره ي انبيا و اوليا زندگي كرده اند.
شمشير، دين را در اقطار كشورهاي اسلامي نبرد. شمشير نمي تواند ايمان را در دلها بروياند. آنچه مي تواند گل ايمان را در دلها سبز كند، موعظه و تبيين احكام و معارف الهي است. امروز بحمدالله تفكر اسلامي، همه جا در اقطار عالم اسلام زنده است. در يكي، دو قرن اخير كه احساسات آزاديخواهانه در ملّتها بيدار شد، به خاطر اين است كه در كشورهاي مختلف، علما پيشاهنگ و پيشقراول نهضتهاي موفق شدند. نهضتهاي ديگري هم در كشورهاي اسلامي بود كه در صفوف مقدّم آن، علماي دين قرار نداشتند و غالباً يا عموماً به نتيجه نرسيد.
آنچه توانست در شرق دنياي اسلام ـ يعني شبه قاره ي هند ـ و در غرب دنياي اسلام ـ يعني آفريقا ـ و در ميان اين دو، دست استعمار را از سر مردم كوتاه كند و فرهنگ اسلامي را حفظ نمايد و در مقابل فرهنگ متجاوز و مهاجم بايستد، نفوذ علما بود. در ايران خود ما هم نهضت تنباكو و مبارزه ي با استعمار دولتهاي خارجي و بيدار كردن مردم و نيز نهضت مشروطيت و مقابله ي با استبداد رضاخاني و ادامه ي اين مبارزه تا پيدايش نهضت مقدس عظيم اسلامي، به پيشقراولي و پيشاهنگي علما بود؛ والّا پيش نمي رفت. اين، يك سابقه و يك تاريخ است؛ كسي هم نمي تواند آن را انكار كند؛ مگر مغرض يا جاهلي كه حرفي بزند و بخواهد حقيقتي را بپوشاند. اين، در تاريخ ملّت ما و ديگر ملّتهاي اسلامي، مضبوط و محفوظ است.
دشمنان كوشش كردند كه علما را از صحنه ها كنار ببرند، آنها را به كنج مساجد مكتفي و در آن جا منزوي كنند؛ تا حدود زيادي هم توفيق پيدا كردند. در همان برهه هم مردم از آگاهيهاي ديني و حركت عظيم ديني محروم شدند. اين، يك باب و فصل طولاني است. همچنين دشمنان تلاش كردند، تا عناصري از ميان روحانيون را به خودشان جذب كنند و آنها را اغفال نمايند، يا بخرند و در اختيار اهداف خبيث خودشان قرار بدهند. آن هم فصلي جداگانه است.
اما حركت عمومي علماي اسلام، بخصوص در دنياي تشيع و به بركت فرهنگ معارضه و انقلابي تشيع، در خدمت مردم و در مقابله ي با استبداد و استعمار و ظلم و امثال آن بود و كار به آن جا رسيد كه بحمدالله نهضت عظيم ملّت ايران به پيروزي رسيد و حكومتي بر مبناي دين به وجود آمد.

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۰ساعت 13:57  توسط عبدالله  | 


از نوشته دانش آموز بسيجي شهيد «مرحمت بالازاده»
پير يازده ساله
جسم من كوچك، ولي در برابر ظلم كوهي استوار و تواني محكم و بصيرتي والا دارد. مگر مردن حق نيست؟! پس چرا اينهمه مكافات داشته باشيم، مگر امام نفرمودند فرزندان عزيزم جبهه ها را داغ نگهداريد؟! پس اگر ما نرويم اولا فرمان ولايت فقيه را منكر شده ايم، ثانيا دشمن به خود اجازه مي دهد جلوتر بيايد و سوماً بايد منتظر آزار و اذيت خائنين داخلي باشيم كه آنها منافقين هستند. در وصيت نامه اش ضمن حلاليت از پدر و مادر مي گويد: اگر شهيد شدم گريه نكنيد اگر گريه مي كنيد براي شهداي كربلا باشد تا چشم منافقان كور شود و بفهمند كه براي چه مي جنگيم و حضرت رسول براي چه جنگيد. دانش آموز 11 ساله بسيجي شهيد «مرحمت بالازاده» سال 1354 متولد شد و درسال 1365 در عمليات كربلاي 5 در صحراي شلمچه به شهادت رسيد.

+ نوشته شده در  یکشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۰ساعت 10:36  توسط عبدالله  |