شماره قبل، ثابت شد که بسیاری از آیات و روایاتی که به بحث جنگ نظامی پرداختهاند، قابل تطبیق بر جنگ نرم نیز هستند و میتوان از آموزهها و مفاهیم کلی آنها در زمان جنگ نرم نیز بهره برد. همچنین بخشی از تکنیکهای کلی جنگ نرم را با استفاده از همین روش- یعنی تطبیق آیات مربوط به جنگ سخت بر جنگ نرم- بیان کردیم. حال در این شماره و شماره بعد بر اساس همین فرمول کلی به مهمترین ویژگی مجاهدان عرصه جنگ نرم میپردازیم.
1- تقوا) پاسخ به این سؤال که چرا برای بندگان مجاهد خدا ویژگی تقوا ذکر شد نه «ایمان»، و یا «داشتن نیت خالص» و یا تعبیرات دیگر، در تعریف مفهوم «تقوا» نهفته است. طبق آنچه علمای اخلاق بیان فرمودهاند، «تقوا» یعنی مراقبت و ترس و اجتناب دائمی انسان از خطری که از فعل اختیاری خود یا ترک آن متوجه سعادت ابدی او میشود و چون مطابق بینش توحیدی هر آنچه که در این عالم واقع میگردد- و از جمله چنین خطراتی- در نهایت از خداوند صادر میشود، تقوا به ترس از خداوند معنا شده است. انسان متّقی همواره مراقب رفتار و فکر خود است و از هر عملی و فکری که بهواسطه آن مشمول عذاب الهی گردد پرهیز میکند. با دقت در تعریف بالا و بررسی آیات و روایات مربوط به تقوا معلوم میگردد که: 1- تقوا درجات و مراتبی دارد؛ 2- تقوا همواره ملازم با نوعی «خوف» و «خشیت» است؛ 3- تقوا همواره ملازم با نیت خالص برای خدا و محبت شدید نسبت به اوست؛ 4- تقوا ملازم با «آخرتطلبی» و پرهیز از «دنیاطلبی» است؛ 5- تقوا همواره ملازم با «پایبندی به عبادات» است؛ 6- تقوا همواره ملازم با «معرفت نسبت به خداوند» است و انسان متقی به همان میزان تقوایش، «عارف» نیز هست؛ 7- هر مؤمنی لزوماً متقی نیست اما هر انسان متقی حتماً مؤمن است. توضیح هر یک از این نتایج و چگونگی ارتباط آنها با مفهوم «تقوا» مجال دیگری میطلبد اما با مشاهده این نتایج به این مسئله پی میبریم که «تقوا» جامعترین مفهوم و تعبیری است که همه معنویات و اخلاقیات و تعبدیات را دربر میگیرد و به همین دلیل خداوند ملاک ارزش انسانها را «تقوا» میداند: «إن اکرمکم عندالله أتقاکم» (حجرات/13). لازم به ذکر است که 7 موردی که پیش از این بیان شد همه نتایجی نیست که از دقت در مفهوم «تقوا» بهدست میآید بلکه صرفاً نتایجی است که در این نوشته به آنها نیازمندیم. حال با این مقدمه به بیان چند نکته درباره علت اهمیت «تقوا» در عرصه جنگ نرم میپردازیم: الف) مجاهدی که قصد ورود به عرصه جنگ نرم را دارد باید حداقلی از درجات تقوا را دارا باشد. این تقوای حداقلی به او کمک میکند تا اولا بتواند برای ورود به میدان جنگ از تعلقاتی مانند همسر و فرزند و مال و ... دست بکشد. خداوند کسانی را که از این ایمان در تقوای حداقلی برخوردار نیستند اینگونه نکوهش میکند: «قل إن کان آبائکم و ابنائکم و إخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال افترفتموها و تجاره تخشون کسادها و مساکن ترضونها احبّ الیکم منالله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربّصوا حتی یأتیالله بأمره والله لا یهدیالقوم الفاسقین» (توبه/24) به همین دلیل امام سجاد(ع) در دعای 27 صحیفه سجادیه- که دعا برای بندگان مجاهد خدا در میدان جنگ است و نگارنده عمیقاً توصیه میکند تا مخاطبین عزیز یک بار این دعا را با نگاه تطبیقی جنگ نظامی بر جنگ نرم بخوانند- از خداوند میخواهد تا مبادا توجه به این تعلقات، او را از جنگ با دشمن باز دارد: «و أنسِهِ ذکرَ الأهلِ والوَلَد» نکتهای که در اینجا باید متذکر شد این است که فراموشی یاد خانواده در میدان جنگ صرفاً به معنی "عدم تعلق و دلبستگی به آنها" است و نه به معنای فراموشی امورات اهل خانه که آن هم به فرموده قرآن نوعی بیتقوایی و موجب پیدایش عوارض عاطفی و تربیتی ناگواری خواهد شد: «یا ایها الذین آمنوا قُوا انفسکم و اهلیکم ناراً وقودها الناس والحجاره» ای کسانی که ایمان آوردهاید، خود و خانوادهتان را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید. (تحریم/6) دومین کمکی که تقوا و خودسازی پیش از ورود به میدان جنگ به انسان مجاهد میکند نترسیدن از دشمن و از دست دادن جان خود و آبرو و ... است. خداوند به مسلمانانی که در دوران مکه از ظلم کفار به ستوه آمده و از پیامبر(ص) اذن جهاد میخواستند، توصیه به خویشتنداری و پرداختن به خودسازی معنوی و کسب ملکه تقوا میکند تا پس از اذن جهاد، از دشمن نترسند: «الم تر الی الذین قیل لهم کُفّوا ایدیکم و أقیموا الصلوه و آتوا الزکوه»؛ آیا ندیدی کسانی را که (در مکه) به آنها گفته شد: (فعلاً) دست از جهاد بردارید و نماز را برپادارید و زکات را بپردازید (نساء/77). مفسرین عزیز تعبیر «اقیموالصلوه و آتو الزکاه» در این آیه را کنایه از خودسازی معنوی پیش از انجام جهاد دانستهاند. جالب اینجاست که در ادامه همین جمله از آیه فوق به افرادی اشاره شده که با اصرار از پیامبر(ص) اذن جهاد میخواستند اما هنگامی که اذن جهاد صادر شد به دلیل عدم خودسازی معنوی و به خاطر ترس از دشمن بهجای ترس از خدا، به خداوند اعتراض کردند که چرا جهاد را بر ما مقرّر داشتی؟: «فلمّا کُتِبَ علیهم القتال إذا فریق منهم یخشون الناس کخشیه الله أو أشدُّ خشیه و قالو ربنا لم کَتَبتَ علینا القتال لو لا أخّرتنا الی أجلٍ قریب» (نساء/77) و خداوند دلیل این ترس از دشمن را عدم توجه آنها به توصیه خودسازی پیش از ورود به عرصه جنگ و بهطور مشخص بیتقوایی آنها میداند: «قل متاع الدنیا قلیل والآخره خیر لمن اتّقی و لا تظلمون فتیلاً» (نساء/77). نکته مهمی که در اینجا باید بیان شود این است که پرداختن به خودسازی معنوی نباید موجب شانهخالیکردن از جهاد شود. همانگونه که در مقدمه این بحث ذکر شد، تقوا درجات و مراتبی دارد که حداقل درجات آن برای ورود به میدان جنگ کافی است و نشانهاش هم تعلق به مادیات و نترسیدن از دشمن و از دست رفتن جان و آبروست؛ اما بخش اعظم «تقوا» در حین دوران مبارزه و با پایداری در میدان جنگ- و بهخصوص جنگ نرم که مستلزم مبارزه بیشتر با هوای نفس است- حاصل میشود. اصولاً جنگ و بهخصوص جنگ نرم- از انسان مجاهد، عارفی وارسته میسازد؛ به همین دلیل امیرالمومنین(ع) عرصه جهاد را مخصوص اولیای خاص الهی میدانند: «إنّ الجهاد بابٌ من ابواب الجَنَّه فتحه الله لِخاصَّه اولیائه و هو لباسُ التقوی و درع الله الحصینه و جُنَّتُهُ الوثیقه» جهاد دری از درهای بهشت است که خدا آن را به روی اولیای خاص خود گشوده است. جهاد لباس تقوا و زره محکم و سپر مطمئن خداوند است (نهجالبلاغه/خطبه 27). ب) در ابتدای این نوشته گفته شد که تقوا همواره ملازم با محبت شدید نسبت به خداوند است و لازمه این محبت شدید، تبرّی و خشونت و غلظت شدید نسبت به دشمنان خداست. شاید به همین دلیل است که خداوند اظهار غلظت نسبت به دشمن را با «تقوا» ملازم کرده است: «یا ایها الذین آمنوا قاتلوا الذین یلونکم منالکفار و لیجدوا فیکم غلظه واعلموا انّ الله معالمتقین» (توبه/123). همانگونه که ملاحظه میشود خداوند در این آیه تنها «ایمان» را برای اظهار خشونت نسبت به دشمن کافی نمیداند بلکه تقوا و خداترسی را شرط کافی آن میداند، اصولاً تقوا موجب اظهار خشم نسبت به دشمن میگردد. مجاهد جنگ نرم باید بیشترین تبرّی را نسبت به دشمن خدا داشته باشد. بنگرید که امام سجاد(ع) چگونه نسبت به دشمنان اظهار تبرّی میکند: «اللهم عَقِّم أرحامَ نسائهم و یَبِّس اصلاب رجالهم و اقطع نسل دوابِّهم و انعامهم لا تأذن لِسمائهم فی قَطرٍ و لا لِأرضهم فی نباتٍ . ( دعای 27 صحیفه سجادیه): یعنی خدایا؛ رحم زنانشان و صلب مردانشان را از نعمت فرزند محروم ساز و نسل جنبندگان و چهارپایانشان را قطع کن و به آسمانشان اذن یک قطره باران مده و به زمینشان اجازه روئیدن گیاه نفرما. و در فراز دیگری از همان دعا از خداوند میخواهند «خدایا در آبهایشان وبا و در دیگر غذاهایشان امراض دیگر داخل ساز» مجاهد با تقوا و خداترس نه تنها از دشمن خدا نمیترسد و بیشترین خشم را نسبت به او اظهار میدارد بلکه از ملامت دوستانی هم که او را به دلیل این اظهار خشم سرزنش کرده و او را متهم به تندروی میکنند نمیترسد: «أذلّه علیالمؤمنین أعزّه علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومه لائم ذلک فضلالله یؤتیه من یشاء» (آنها) در برابر مؤمنان، متواضع و در برابر کافران، سرسخت و نیرومندند. در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش هیچ ملامتگری هراس ندارند این فضل خداست که آن را به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) میدهد. (مائده/54). ج) اصولاً تقوا در عین حالی که موجب پیدایش بیشترین اظهار خشم نسبت به دشمن میشود، مجاهد جنگ نرم را از ظلم و بیعدالتی نسبت به دشمن هم باز میدارد. علامه طباطبایی در ذیل آیه 123 توبه که پیش از این آمد، میفرمایند: معنای "غلظه" در جمله «ولیجدوا فیکم غلظه واعلموا انّ الله مع المتقین» شدت و سرسختی نشان دادن بهخاطر خداست و معنایش این نیست که با کفار، سنگدلی و بداخلاقی و قساوت قلب و جفا نشان دهید... که معارف اسلامی همه آنها را مذمّت کردهاند و آیات مربوط به جهاد هم از هر تعدّی و ظلم و جفایی نهی کرده است. خداوند در آیه 194 سوره بقره میفرماید: «فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم و اتّقوا الله و اعلموا أنّ الله مع المتقین»: هر کس به شما حمله کرد همانند حمله وی بر او حمله کنید و از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید (و زیادهروی ننمایید) و بدانید خداوند با پرهیزکاران است. در آیه 8 سوره مبارکه مائده نیز پس از آنکه خداوند مؤمنان را به قیام برای خداوند دعوت میکند میفرماید: «و لا یجر منّکم شنئان قوم علی الّا تعدلوا اِعدلوا هو اقربُ للتقوی واتقوالله انّ الله خبیر بما تعملون»: یعنی دشمنی با جمعیتی شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند عدالت پیشه کنید که به تقوا نزدیکتر است و از نافرمانی خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است. و در آیه 2 سوره مائده نیز مشابه همین تعابیر و البته کمی شدیدتر از آن، آمده است. عین همین مسئله در مورد بهکاربردن خدعه و فریب نسبت به دشمن، صادق است. در شماره قبل بیان شد که فریبدادن دشمن از تکنیکهای جنگ است. بطور کلی تنها مجاهد با تقوا میتواند میان خشونتداشتن نسبت به دشمن و یا مکر کردن با دشمن با ظلم و تعدی نسبت به دشمن و در نتیجه به گناهافتادن فرق قائل شود. «ان تتقوا الله یجعل لکم فرقاناً» (انفال/29) متقیبودن مجاهد در عرصه جنگ نرم که ظرافتها و پیچیدگیهای بیشتری دارد و بهخصوص نسبت به دشمن داخلی که بیشتر در دسترس است، اهمیت مضاعفی دارد. د) نکته بعد پاسخ به یک شبهه است که شاید دغدغه بسیاری از مجاهدان عرصه جنگ نرم باشد و آن اینکه از یک سو از بحث بالا به این نتیجه میرسیم که انسان مجاهد باید هرچه میتواند مؤمنتر و متقیتر باشد و هرچه مسئولیتش سنگینتر میشود باید توجه به معنویات هم در او بیشتر شود؛ بهگونهای که حتی طبق آیات ابتدایی سوره مبارکه مزمّل، به فرموده مفسرّین علت وجوب نماز شب برای پیامبر(ص) مسئولیت سنگینی بود که به ایشان واگذار شد: «انّا سنلقی علیک قولاً ثقیلاً» ما به زودی سخنی سنگین به تو القا خواهیم کرد(مزمل/ 5). بنابراین مجاهد جنگ نرم باید بیش از دیگران به تهجد و شبزندهداری و خواندن قرآن و بهجا آوردن مستحبات بپردازد تا بتواند از عهده مسئولیتش برآید و دچار لغزش نگردد؛ اما از سوی دیگر ممکن است گفته شود همین خدمت و جهادی که انسان در دوران مسئولیتش انجام میدهد خود بزرگترین عبادت است و عدم انجام چنین مستحباتی را جبران میکند. پس اگر در طول روز یا هفته و یا در کل ماه مبارک رمضان توفیق خواندن صفحهای قرآن هم حاصل نشد، مشکلی ایجاد نمیکند زیرا "عبادت جز خدمت به خلق نیست" یا "عبادت جز جهاد در راه خدا نیست"! حال کدام حرف درست است؟ آیا میتوان میان دو نظر بالا جمع کرد؟ هر چند پاسخ به این سؤال برای مسئولیتهای مختلف و موقعیتهای مختلف جنگی، متفاوت است اما میتوان یک چارچوب و اصول کلی برای آن مشخص کرد که از آن تجاوز نشود. پاسخ به این شبهه و بحث پیرامون دیگر ویژگی های مجاهدان جنگ نرم در شماره های بعد بررسی می شود.
+ نوشته شده در دوشنبه پنجم فروردین ۱۳۹۲ساعت 7:55  توسط عبدالله
|
|